شماره 122    |    19 تير 1392

   


تقابل اسناد و خاطرات در قیام مسجد گوهرشاد

از میان انبوه مصاحبه‏هایی که راجع به تاریخ معاصر در مدیریت اسناد آستان قدس رضوی انجام شده است یکی از مداخل مورد بحث در پاره‏ای از مصاحبه‏ها ‏قیام مسجد گوهر شاد است. راویان مختلفی راجع به این قیام خاطراتی را بیان داشته‏اند و به صورت پراکنده از این قیام یاد کرده‏اند. هرچند این موضوع طرحی مستقل بود که هم بخش تاریخ شفاهی مدیریت اسناد آستان قدس رضوی به آن پرداخته و هم شعبه منحل شده مرکز اسناد انقلاب اسلامی مشهد مصاحبه‏های مفصلی در این زمینه انجام داده‏اند.


مرگ فوزیه، اولین همسر محمدرضا پهلوی

رضاشاه در آخرین سال‌هاي حكومتش به دنبال انتخاب همسر براي وليعهد ايران بود. او براي حل اين مشكل، بسياري از افراد را مورد مطالعه قرار داد. احمد راد، وزير مختار ايران در قاهره كه از معتمدين رضاشاه بود به وي پيشنهاد كرد با خاندان سلطنتي ملك فاروق در مصر وصلت نمايد. او گزارشي از خواهران ملك فاروق پادشاه مصر را به انضمام تصويري از فوزيه براي رضاشاه فرستاد كه مورد پسند رضاشاه واقع شد.


خاطره و بازنمایی در اروپای معاصر

تازه‌ترین کتاب سیوبان کاتاگو دربارة حضور گذشته در اروپای معاصر و نقش آن در جوامع مختلف بحث می‌کند. پس از انتشار آثار متعدد دربارة خاطره و تاریخ و مسئولیت تاریخی، این نویسنده با تمرکز عمده بر استونی و آلمان، این دو کشور را به‌عنوان نمایندگان دو نوع روایتِ تاریخی اروپایی در نظر گرفته است. اثر پیشین کاتاگو، خاطرة مبهم: گذشتة نازی و هویت ملی آلمان(۲۰۰۳)(Ambiguous Memory: The Nazi Past and German National Identity, 2003) ، را به سبب «نمایِ کلّیِ آگاهانه و سودمند» آن ستوده‌اند، اما به علت وجود آشفتگی اصطلاح‌ها و کافی‌نبودن تحلیل‌های اصلی از آن انتقاد کرده‌اند.


قدرت و دمکراسی: آرای بیشمار تاریخ شفاهی

کنفرانس هجدهم انجمن بین المللی تاریخ شفاهی 12- 9 ژوئیه سال 2014(18-21 تیر1393)، بارسلونا، اسپانیا: هجدهمین انجمن بین المللی تاریخ شفاهی پذیرای کلیه مقالات ارسالی از سراسر جهان است. مقالات ارسالی در بخش های مختلف ارائه مقاله، نشست های موضوعی یا کارگروهها مورد استفاده قرار خواهند گرفت. همچنین از پیشنهاد های ارسالی برای تشکیل گروههای دارای علایق خاص استقبال می شود. معیار های ارزیابی مقالات رسیده شامل میزان تمرکز بر تاریخ شفاهی، میزان ارتباط با موضوعات اصلی و فرعی کنفرانس، اهمیت نظری و روش اجرا و نیز اجرای علمی مناسب می شود.


نکاتی درباره بایگانی تاریخچه خانواده، قسمت اول

خوانندگان دهها سوال خود را درباره چگونگی آرشیو و حفظ تاریخچه خانوادگی خود، به برترام لیونز (Bertram Lyons)، یکی از بایگانهای مرکز فرهنگ عامه امریکا در کتابخانه کنگره در واشنگتن ارسال کردند. لیونز مسئول بایگانی دبجیتال مربوط به فرهنگ عامه، منجمله داستان نیروی زمینی StoryCorps است که تاریخ شفاهی را ثبت و گردآوری می‌کنند.


چرا حکم صادره به نفع تاریخ شفاهی کالج بوستون، پیروزی نیست؟

روزنامه نگاران، بیشتر اوقات دراشتباه هستند. حکم صادره دادگاه استیناف فدرال بوستون در این هفته یک پیروزی محسوب می‏شود اما نه برای تاریخ شفاهی و همینطور نه برای کالج بوستون که خود شکایت استیناف را مطرح کرده بود. در نهایت، دانشگاه توانست فقط از منابع آرشیوی خود که بخاطر برخی اهمال کاری‏ها در معرض خطر قرار گرفته بود، محافظت کند. (اولین گزارش کامل دادگاه استیناف را دراینجا ببینید).


«کالک‌های خاکی» پاسخ‌گوی نسل امروز است

سردار حسین یکتا، فرمانده قرارگاه خاتم الاوصیا (ص) در مراسم رونمایی از کتاب «کالک‌های خاکی» این اثر را پاسخ‌گوی نسل امروز عنوان کرد و گفت: نیاز امروز جوانان کشور آشنایی با سبک زندگی شهداست و ادبیات پایداری و دفاع‌مقدس این ظرفیت را دارد تا با بهره‌گیری از خاطرات، اخلاص و ساده زیستی زندگی شهدا را به نسل امروز منتقل کند.


گفتگوی منتشر نشده با محمود عباديان: سرم به سنگ خورد

محمود عباديان 12 فروردين امسال درگذشت. او هنگام مرگ 85 سال داشت و تا پايان عمر تدريس فلسفه را ترک نکرد. او جزو معدود کساني بود که شاهد چهار انقلاب فرهنگي در قرن گذشته بود. در چکسلواکي، آلمان غربي، چين و ايران. عباديان در اين گفت وگو که روز 28 مرداد 1390 در خانه اش انجام شد درباره ي نااميدي، افسردگي و شکست هاي روشنفکران در ايران توضيح داده و به برخي از دلايل آن اشاره کرده است.


همه شخصيت‎هاي "خونبارش" واقعي بودند

رسول صدرعاملي كارگردان سينماي ايران بعد از نمايش فيلم "خونبارش" درباره آن گفت: همه شخصيت‎هاي فيلم واقعي بودند و حتي كسي كه باعث لو دادن اينها شده بود هم حاضر شده بود نقش خودش را بازي كند. به گزارش خبرنگار مهر، مراسم "عصر خاطره با هنر مبارزه" چهارشنبه شب 12 تيرماه با حضور رسول صدر عاملي، مرضيه حديدچي (دباغ) و دخترش رضوانه حديدچي، نادر طالب زاده، كاوه سماك باشي، فرزندان زنده ياد امير قوي، محسن علي اكبري و مالك سراج در موسسه رسانه اي اوج برگزار شد.


ماجرای چاپ اثری از فصیح با کاغذ باطله‌های روزنامه اطلاعات که 16 هزار تیراژ خورد

به گفته مدیر نشر نو، کتاب «ماندن در وضعیت آخر» ترجمه اسماعیل فصیح از کتاب «من خوب هستم شما خوب هستید» پس از سیل تقاضای علاقه‌مندان این کتاب و با موافقت چاپخانه روزنامه اطلاعات، با باطله‌های کاغذ این روزنامه در تیراژ 16 هزار نسخه چاپ شده بود. به گزارش خبرنگار مهر، شب اسماعیل فصیح به عنوان صد و بیست و سومین شب از شب‌های مجله بخارا با همکاری مؤسسه فرهنگی هنری ملت و مؤسسه فرهنگی هنری شهرداری تهران عصر روز شنبه 15 تیر ماه در محل فرهنگسرای ملل برگزار شد.


وقتي براي ما مي‌نويسيد...
وقتي براي هفته‌نامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مي‌نويسيد، دوست داريم نکته‌هايي را در نظر بگيريد.
اين هفته‌نامه نوشته‌ها و دانسته‌هاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطره‌گويي، خاطره‌نگاري، يادداشت‌نويسي روزانه، سفرنامه‌نويسي، وقايع‌نگاري، روزشمار نويسي و... نشان مي‌دهد. حتي براي زيرشاخه‌هاي رشته تاريخ هم جا باز کرده‌ايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارش‌ها، مصاحبه‌ها، مقاله‌ها، يادداشت‌ها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميل‌تان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقاله‌ها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دست‌مان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اين‌باره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دل‌مان مي‌خواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفته‌نامه، با نوشته‌هاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلم‌مان از دايره اخلاق بيرون برود.

 


 

محسن مؤمنی شریف، رییس حوزه هنری با بیان این‌که حوزه هنری نقشی محوری در تایخ شفاهی دارد، اظهار کرد: افراد بسیاری، تمام وقت خود را در حوزه هنری در این زمینه گذرانده‎اند و این باعث شده تاریخ شفاهی بتواند در مسیر درست خود حرکت کند.




 

خـاطـرات احمـد احمـد (۳۹)
به کوشش: محسن کاظمی
انتشارات سوره مهر
دفتر ادبيات انقلاب اسلامى


نقشه ناكام فرار

حكم اعدام 21 نفر از گروه ماركسيستى احمدزاده مشخص شد. من نقشه فرارى را در ذهن دنبال مى‏كردم و براى تكميل آن نياز به اطلاعات و شناسايى داشتم، از اين‏رو هنگام رفت و آمد براى بازپرسى، شناساييهاى اوليه را انجام دادم. دريافتم كه زندان داراى خيابانى با جهت شمالى ـ جنوبى است كه در سمت شرق آن ساختمانى قرار داشت كه تعدادى از پنجره‏هاى آن مشرف به خيابان و تعدادى هم مشرف به حياط بود. حياط به يك ديوار سه مترى با نرده حفاظ آهنى ختم مى‏شد و در آن طرف ديوار رودخانه‏اى قرار داشت كه فاصله آن تا بالاى ديوار حدود شش متر بود. يعنى رودخانه از كف حياط سه متر هم پايين‏تر بود. در اين محدوده يك دكل نگهبانى كه يكى دو متر بالاتر از ديوار بود براى مراقبت و حفاظت وجود داشت.
پس از كسب اطلاعات لازم و شناساييهاى دقيق، با بچه‏هاى احمدزاده شروع به سست كردن دو تا از ميله‏هاى فلزى سلول كرديم تا هنگام فرار از لاى نرده‏هاى فلزى بگذريم. زيلويى را كه در كف سلول بود شكافتيم و از بندهاى به دست آمده طناب محكمى به طول شش تا هفت متر بافتيم.
برنامه براى فرار تنظيم و كامل شد. قرار شد كه ابتدا دو نفر روى اين دكل مرتفع پريده و با فشارى كه بر آن مى‏آورند، موجب سقوط آن شوند. البته اين احتمال وجود داشت كه اين دو نفر جان خود را از دست بدهند. پس از سقوط دكل، بلافاصله بايد افراد با استفاده از طناب از ديوار پايين بروند و از طريق رودخانه از محدوده زندان خارج شوند.
تمام برنامه‏ها را با عباس مفتاحى و مسعود احمدزاده تهيه و كامل كرديم. جلسه‏اى براى نهايى كردن برنامه تشكيل داديم. متأسفانه در اين جلسه بعضيها جا زدند. آنها با بهانه‏هاى مختلف از جمله، مسلح بودن نگهبانان به اسلحه‏هاى خودكار «يوزى» و... از پذيرفتن و اجراى طرح شانه خالى كردند. اين حماقت آنها بود، چرا كه بيشتر آنها حكم اعدام داشتند و فرقى نمى‏كرد كه در فرار يا چوبه دار كشته شوند. حُسن كشته شدن هنگام فرار اين بود كه يك قهرمان محسوب مى‏شدند. ولى آنها با مخالفت خود اين فرصت را از دست دادند.
ضمنا اگر نقشه موفق از آب درمى‏آمد، علاوه بر فرار و زنده ماندن چند نفر، شايد مى‏شد به واسطه تبليغاتى كه آنها در بيرون از زندان راه مى‏انداختند؛ از اعدام بقيه جلوگيرى كرد. من هرچه بر اجراى آن اصرار و پافشارى كردم، بى فايده بود و موفق به تغييرنظر آنها نشدم. اين درحالى بود كه مى‏بايست منى كه حداكثر به چند سال زندان محكوم مى‏شدم، اين محاسبات را مى‏كردم و از پى‏گيرى برنامه فرار سر باز مى‏زدم؛ چرا كه ماندن در زندان براى من، در هرحال مساوى بود با زنده ماندن، ولى در فرار احتمال كشته شدن وجود داشت.
به هرحال با مخالفت چند نفر بقيه نيز از اجراى نقشه فرار منصرف شدند و ديگر عملى شدن اين طرح به تنهايى امكان‏پذير نبود.

دادگاهى ديگر

بيش از يك ماه بود كه با بچه‏هاى فداييان خلق همبند بودم و هر روز براى بازجويى و پرونده خوانى به دادسراى ارتش مى‏رفتم كه خبر دادند در تاريخ 14/3/51 اولين جلسه دادگاه بدوى براى محاكمه من تشكيل مى‏شود.
حسن صفاكيش، رئيس دادگاه بود. او در سال 44، هنگام محاكمه اعضاى حزب ملل اسلامى، دادستان بود. هنگام ورود من به دادگاه، همديگر را شناختيم.




 
 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.