چكیده:
حافظه سرزمین ایران زاگرسنشینانی را كه از راههای گوناگون به فلات قاره ایران راه یافتن، به یاد دارد. حكمرانان و گردانندگان هر دورهای خاستگاهها و برنامه و شیوه مدیریتی و محدوده قلمرو خود را بر صخرههای مستحكم زاگرس به یادگار گذاشته اند. یكی از مهمترین آثار بجامانده از آن دوران، سنگ نبشته داریوش در بیستون است. محوطه تاریخی فرهنگی بیستون، با عرصهای 15 کیلومتری و حریمی منظری حدود 250 كیلومترمربع یكی از نواحی مهم باستانی این سرزمین است. بیستون در ذهن مردم ایران خاطرهای معنوی، عاشقانه و ادبی بجامانده از دورترین زمان است. اما متاسفانه تاكنون معرفی صحیح وكاملی از این محوطهی تاریخی صورت نگرفته وكسانی هم كه در احیاء ومعرفی آن به جهان فرهنگ وهنر، تلاش نمودهاند قدرشان ناشناخته مانده است.
كاوش، حفاظت، بازسازی، ثبت ملی و ثبت جهانی آثار موجود در آن همواره یكی از دغدغههای گرداننداگان، پژوهشگران و مدیران نهادهای ملی و بینالملی بوده و هست. اولین اثر این مجموعه در 1310 با عنوان محل بغستان قدیم با شماره 26 به ثبت آثار ملی رسید و این رویه به تدریج ادامه یافت.
در این نوشتار با استفاده از خاطرات سركار خانم ملیحه مهدیآبادی دانشآموخته دانشكده پردیس اصفهان وابسته به دانشگاه هنر تهران و اولین مدیر پایگاه میراث فرهنگی بیستون، ضمن معرفی آثار محوطه تاریخی فرهنگی بیستون، به سیر اجمالی مراحل ثبت این مجموعه در فهرست میراث جهانی پرداخته میشود.
من خاطرات خانم مهدیآبادی را هنگام بازدیدی هشت ساعته از آن مجموعه در تاریخ جمعه 29 اردیبهشت 1391 ضبط نمودم، محدوه زمانی این مقاله آذر 1370 تا اسفند 1385است.
مقدمه:
بیستون یكی از مهمترین دشتهای میان كوهی و از معبرهای اصلی ایران و كوه آن در باور مردم ایران جایگاه خدایان و یكی از مكانهای مقدس است. زمین، آب، و امكانات زیستی سبب تجمع مردم در اطراف آن شده است. شكوه و عظمت این كوه، جاری شدن آب سراب در پهنهی دشت و چشم اندازهایی به غایت زیبا، مجموعهی تاریخی ارزشمندی در دل و دامنه این كوه بوجود آورده است.
اگر چنانكه میگویند ایران را دروازه آسیا بدانیم بیشك سراب بیستون یكی از اطراقگاههای مهم كاروانهایی است كه از این دروازه میگذشتند. شاخهای از آب سراب در جویی به طرف كاروانسرای صفوی در غرب میرود و شاخهی اصلی آن به طرف رودخانه گاماسیاب در جنوب شرقی دشت جاری میشود كه به نهر سهراب معروف است. همین امر سبب خلق فضای طبیعی و دلنشین پیرامون سراب است. در قسمت فوقانی سراب، كتیبهها و نقش برجسته بیستون از آثار مهم دوره هخامنشی در ایران و جهان، و البته یکی از اسناد ارزشمند دوره داریوش اول که بدون هیچ تحریفی به دست ما رسیده، حجاری شده است.
آثار منحصر به فرد بجامانده در این مجموعه كه ملهم از طبیعت این منطقه است جایگاه ویژهای در حافظه میراث بشری به خود اختصاص دادهاند.
یکی از موفقترین برنامههای یونسکو و از قدرتمندترین ابزارهای حفاظت از میراث فرهنگی، کنوانسیون میراث جهانی است. از زمان شکلگیری این کنوانسیون در 1972 تاكنون 936 محوطه طبیعی و فرهنگی در فهرست میراث جهانی ثبت شدهاند و با این کار ضمن حمایت جدی از این محوطهها، ارزشهای فرهنگی 153 کشور در سراسر جهان به رسمیت شناخت شده است.
از ایران در طول سی وسه سال تنها 15 اثر در فهرست میراث جهانی ثبت شده است. بخشی در حدود 12 هكتار از محوطه باستانی بیستون شامل 15 اثر با محوریت كتیبه داریوش و باانطباق ویژگیهای اثر با معیارهابی II وIII كنوانسیون حمایت از میراث فرهنگی و طبیعی جهان به عنوان هشتمین اثر در 22/4/1385 ( میلادی 2006) به ثبت رسید.
مستندنگاری آثار تاریخی مجموعه بیستون، فتوگرامتری دشت بیستون، گمانهزنی و کاوش باستانشناسی برای شناسایی آثار موجود در این دشت، ثبت 150 اثر و تپه تاریخی، تهیه عرصه و حریم محوطه بیستون، حفاظت و مطالعه کتیبه بیستون، حذف جاده کنار مجموعه برای حفاظت از بازدیدکنندگان، پاکسازی و ساماندهی محیط بین کتیبه و سراب، حذف نرده کنار کتیبه، حذف سایبان کنار مجسمه هرکول، مرمت سر و دست این مجسمه، ایجاد پایگاه پژوهشی، ایجاد سایت اینترنتی، پاکسازی محوطه بنای ساسانی از خانههای روستای سابق بیستون، بازپسگیری کاروانسرای صفوی، تهیه طرح ساماندهی مجموعه سراب و محیط پیرامون، مطالعه وشناسایی دشت و انجام عملیات ژئوفیریک، شناسایی عرصه محیطهای پیرامونی دشت بیستون، شناسایی تپههای تاریخی این مجموعه و تهیه نقاط G.P.S (سیستم تعیین موقعیت جهانی) درحریم منظری، انجام اقدامات مرمتی، حفاظتی، پژوهشی و معرفی آثار و تهیه پرونده ثبت جهانی، از جمله فعالیتهای انجام گرفته پایگاه بیستون در سالهای اخیر است.
پایان نامهای قابل اجرا:
نام بیستون در ذهن و فرهنگ مردم كرمانشاه جایگاه ویژهای دارد. كودكان این خطه در گهواره با این نام آشنا میشوند؛ چراكه مادر در لالائیاش از عشق كوهكنی می خواند كه در دامنه این كوه سنگها را میشكافت تا به بهای پیروزی بر سنگ، رقیب از عشق شیرین محبوبش چشم بپوشد.
فرهاد را همه میشناسند؛ و به بهانه فرهاد، بیستون را. بسیاری از مردمان این دیار شرح هجران و كامیابیهای خود را به سنگهای این كوه میگویند، زیرا بیستون را جایگاه وفاداری و عشق، مقاومت و پایداری، تلاش وهجران میدانند. بازتاب این اندیشهها را میتوان در قصهها و شعرها و ضربالمثلهای این ناحیه یافت:
بیستون نیشان دوره باستانه سراو بیستون جای نازارانه
بیستون یادگاری از دوران باستانی است و سراب بیستون جایگاه عاشقان طناز است
چمه كرماشان بیستون رامه قتلگاه فرهاد شو منزلگامه
دارم به كرمانشاه میروم و بیستون بر سر راهم قرار دارد. شب را درقتلگاه فرهاد بیتوته میكنم.
خیال پرگنه دل تفره تیونم چیوفرهاد شهید پای بیستیونم
مانند فرهاد كه شهید راه عشق در بیستون شد، خیالی آشفته و دلی پریشان دارم
تماشای بیستون كه، چنی تم دارو اوتمه غمه و من موارو
به بیستون نگاه كن چقدر مه آلود است آن مه غمی است كه دل مرا فرا گرفته است
تماشای پراو كن چنی پرپره بیستیون نشینیل خاطریان تره
به كوه پراو بنگر تكه تكه وجداست، ولی آنها كه در دامنه بیستون نشستهاند فكری جمع آسوده دارند.
ایوشن له تیشه فرهاد كوبیستون صد چاكه یه كه كار فرهاد نیه یه كار عشق پاكه
میگویند از تیشه فرهاد كوه بیستون پاره پاره شده ولی این كار فرهاد نیست عشق پاك خالق آنست.
كرماشان كرماشان ای دیاری خوش نیشان قبلهگاه عاشقانه بیستون و طاق وسان
كرمانشاه ای دیار خوش نام بیستون و طاق بستانت قبلگاه عاشقان است
البته افسانه شیرین و فرهاد از قرن پنجم با منظومه جاودانه نظامی بر سر زبانها میافتد و بر بیستون سایه افكند. ولیگواهی تاریخ چیز دیگری است. تاریخ شهادت میدهد كه مردمان بیستون را از دیرباز میشناختند.
به دلیل نبود دسترسی آسان به اثر و عدم شناخت دقیق از آسیبهای موجود در سطح کتیبه آسیبشناسی اثر مورد نظر بعنوان رساله دوره کارشناسی تحت عنوان «آسیب شناسی کتیبه داریوش در بیستون» انتخاب گردید. دلایل انتخاب موضوع در پایاننامه در بندهایی تحت عنوان همین عبارت شرح داده شد كه در پی میآید.
- از مشهورترین كتیبههای میخی جهان است.
- مهمترین سند تاریخی زمان داریوش است كه شرح وقایع را از زبان خود او میگوید وتقریباً بدون هیچ تحریفی به دست ما رسیده است.
- طولانیترین كتیبه فارسی باستان است كه براساس آن وسعت جغرافیای ایران زمان داریوش. نام قدیمی مكانهای جغرافیای كنونی. ماهها اشخاص و اقوام همسایه ایران آن زمان را میتوانیم بشناسیم.
- نشان میدهد كه هخامنشیان تاریخگذاری خاص خود را داشتهاند و زبان فارسی باستان تقریباً محلی است كه فقط در این دوره تكلم میشده است.
- بیشترین كمك را به رمزگشایی خط میخی و فارسی باستان در جهان كرده است.
- چون در ارتفاع قرار داشته و دسترسی به آن دشوار بوده و بررسی آن مستلزم هزینه زیادی بوده است، و از این رو به حال خود رها شده بوده است.
- با توجه به اینكه از 150 سال پیش كه اولین نسخهبرداری صورت گرفته تا آخرین نسخهبرداری تعدادی ازحروف محو شده و یا در زیر لایهای از رسوب مدفون گشته كه خود نشان دهنده فرسایش سریع است و بررسی آن ضروری به نظر میرسد.
- عوامل تخریبی شیمیایی، فیزیكی، بیولوژكی، صنعتی و انسانی را در خود دارد.
- كمتر زبانشناس و یا مرمتگر ایرانی را میبینیم كه به شخصه و به خصوص روی این كتیبه تحقیق كرده باشد. كسانی هم كه تحقیق نمودهاند بیشتر از اطلاعات خارجیان استفاده كردهاند. چنانكه در دانشگاه میشیگان قالبی از این كتیبه وجود دارد ولی اصل آن در ایران به فراموشی سپرده شده است.
- منطقه مستعدی برای جلب توریست است.
خانم مهدیآبادی در گفتگو با من ماوقع کار ثبت این میراث باستانی را چنین روایت کرد:
پس از ارائه رساله در دانشكده پردیس اصفهان-وابسته به دانشگاه هنر تهران، یک نسخه از آن در اختیار مهندس باقر آیتاللهزاده شیرازی معاون اجرائی وقت سازمان میراث فرهنگی کشور قرار گرفت. وی پس از مطالعه به من گفت: «پایاننامه خوبی است؛ البته بدون اجازه شما نسخهای از آن تهیه نمودهام.» من هم در پاسخ گفتم: «امیدوارم راه حلهایش برای سازمان مفید باشد.» با موافقت مهندس شیرازی قراداد یکسالهای منعقد گردید و مقرر شد تا مطالعه روی این اثر ادامه یابد. محل کار اینجانب نیز در اداره میراث کرمانشاه تعیین گردید و آن اداره نیز موظف به همکاری با من شد. پیشنهادات من در پایان نامه چنین بود: «همانطور كه میدانیم یك اثر تاریخی (از حساسیت خاصی برخوردار است، چرا كه اگر ویران شود امكان ایجاد آن نیست و حتی اگر بازسازی شود باز هم اصالت اثر را ندارد. بنابراین با یك اثر تاریخی باید با دقت و بینش علمی برخورد كرد و آنچه كه باید اول در نظر داشت حفاظت آن به همان شكلی است كه تاكنون بدست ما رسیده است. یعنی حفاظت مقدمتر از هر راهی است كه ما برای حفظ اثر بكار میبریم و بایستی قابل برگشت باشد و كوچكترین اثر تخریبی بر روی آن نداشته باشد. علم همیشه در حال پیشرفت است و ما اگر در آینده به امكانات بهتری برای حفاظت دست پیدا كردیم باید بتوانیم براحتی از آن استفاده كنیم. برای انتخاب درستترین راه باید مطالعات گسترده و جامعی صورت بگیرد. بنابراین اولین اقدام برای حفظ كتیبه بیستون تشكیل یك هیئت علمی متشكل از زمینشناسان، باستانشناسان، زبانشناسان متخصص در خواندن كتیبههای فارسی باستان و مرمتگران است.
بدون نظر زمینشناسان هیچ راهحلی بدون خطر نیست چراكه كتیبه بر روی صخرههای یك كوه واقع و بررسی سنگها وكوهها به علم زمینشناسی مربوط است وپ یوند بین زمینشناسان ومرمتگران در این مورد اجتناب ناپذیر است.
لازمه وجود باستانشناسان برای این است كه مروری دوباره داشته باشیم بر مسایل باستانشناسی كتیبه و آخرین اطلاعات را در این باره كسب كنیم. چرا كه این ضعف در مراكز باستانشناسی ایران دیده میشود.
وجود زبانشناسان در این هیئت برای خواندن مجدد كتیبه لازم است زیرا در پژوهشهای قبلی مقداری از حروف خوانده نشده است. بدلیل از بین رفتن یا رسوباتی كه بر روی حروف بوده است و محققین با حدس قریب به یقین آنها را باز خوانی كردهاند.
و اما مرمتگران ركن اصلی این هیئت هستند. برای اینكه آنها حافظان واقعی میراث فرهنگی هستند و حفظ یك اثر نمیتواند خارج از اصول و مبانی مرمتی انجام بگیرد.
چون این مطالعات احتیاج به بررسیهای همه روزه و از نزدیك كتیبه دارد دومین اقدام باید زدن داربست و بستن كارگاهی برای كارهای مرمتی (در كنار كتیبه) باشد تا كارشناسان به راحتی بتوانند به كتیبه دسترسی داشته باشند. در غیر این صورت بخاطر صعبالعبور بودن صخرههای قسمت پایین، امكان بررسی كتیبه از نزدیك بسیار مشكل است.
قبل از شروع هر اقدام مرمتی قالب یا مولاژ از كتیبه باید تهیه شود تا ما یك سند معتبر و بدون نقص داشته باشیم. این قالب میتواند در موزه در معرض دید عموم قرار بگیرد به ویژه برای كسانی كه امكان دیدن اصل اثر را ندارند.
چون عمدهترین مشكل كتیبه نفوذ آب از حفرههاست اولین اقدام كارهای عملی مرمتی بایستی جلوگیری از نفوذ آب به این حفرهها باشد كه هم از حل شدن كتیبه و هم رسوبگذاری بر روی آن جلوگیری میكند.»
پایش:
وقتی خواستم كار را شروع كنم مجموعه همكاران با سردی نسبت به این موضوع برخورد كرده و مرا در انجام این كار تنها گذاشتند. با دیدن این برخوردها تصمیم گرفتم مقاومت كرده و كار را انجام دهم. در اداره میراث كارهای مورد نیاز طرح اعم از هماهنگی و نامهنگاری با دستگاههای مختلف را انجام دادم. در روزهای بارانی یا برفی برای سركشی و بررسی و پایش میزان ریزش آب و نزولات جوی بر روی كتیبه داریوش، به ناچار از خانه به ترمینال مینیبوسها در میدان گاراژ (آزادی) می6رفتم و خط بیستون را سوار میشدم و در مقابل امامزاده باقر بیستون پیاده میشدم و حدود كمتر از 1كیلومتر تا نیایشگاه مادی در زیر كتیبه را پیاده رفته و از پایین كتیبه عكسهایی را با دوربین پركتیكا خودم تهیه میكردم.
بازدید اول را در 16 آبانماه 1373 به مدت یكساعت از ساعت نه و نیم تا ساعت ده ونیم صبح انجام دادم:
«از سه روز پیش تا كنون باران به شدت باریده است و همین سبب جاری شدن آب از قسمت بالای كتیبه و گذشتن از روی آخرین اسیر (مرد سكایی) و نفر قبل از آن شده. مقداری از این آب از سوراخی كه در قسمت برآمدگی كه در اثر پاك كردن كتیبه ایلامی و حك شدن مرد سكایی بوده جاری میشود. بقیه آب از بین دو كتیبه میخی كوچك بالای سر نفر دوم، بعد از مرد سكایی، جاری است. دركتیبه ایلامی سمت راست سوراخی مشاهده می شود كه آب از آن جریان دارد و همچنین از كنار كتیبه اكدی آب بشكل جویبار تا قسمت پایین، جائیكه تماشاچی می ایستد، روان است. در این روز از هیچكدام از حفرههای موجود در کتیبهها آب خارج نمی شود. بعلت بارندگی شدید، عكاسی مقدور نبود ولی طرح آن را كشیدم. پس از آن چهارده روز بعد، عصر روز ده آذر، ساعت چهار، بازدید داشتم. این بار عكسهایی تهیه نمودم. سه روز بعد با باریدن اولین برف خود را ساعت 12 به پای كتیبه رساندم.
برف میبارید من مثل همیشه از امامزاده تا پای (زیر) کتیبه پیاده آمدم. برف و كولاكی كه از سمت شمال غرب جریان داشت، امکان عکاسی یا ماندن در هوای آزاد بیش از بیست دقیقه را نداد. سرما دست مرا آن چنان بیحس نمود كه نتوانستم دکلانشر( دكمه ثبت عكس) دوربین را فشار دهم. یكی از محافظین بیستون آنجا آمد. وقتی وضع مرا دید پیشنهاد كرد به دفتر پاسگاه بروم و كمی گرم شوم. من به امید آنكه از این سرما در امان بمانم و یا هوا كمی بهتر شود، حدود نیم ساعتی آنجا نشستم. بیرون آمدم. حالا دیگر میتوانستم چند عكس سیاه وسفید بگیرم و خود را به موقع در مینیبوس بیاندازم.»
دوازده روز بعد باز صبح كنار كتیبه رفتم این بار چند ساعتی ماندم عكسهای متنوعی گرفتم و خوب وضعیت بارش بر روی سطح كتیبه را بررسی كردم. تا پنجاه و یك روز بعد به دلیل مشكلات رفت و آمد و مسائل حاشیهای آن به بازدید كتیبه نرفتم. وقتی رفتم هوا آفتابی و خوب بود و بهتر از بار قبل توانستم مجموعه را بررسی كنم. ده روز بعد هم آخرین بازدیدم را انجام دادم. هر چه تلاش كردم، میراث كرمانشاه به قراردادی كه تهران آنها را به انجامش مكلف نموده بود، عمل ننکردند و من به ناچار گزارشی را به تهران نزد مهندس شیرازی بردم. به علت ناامنیهای اجتماعی در فصل بهار نمی توانستم از مجموعه بیستون بازدید داشته باشم. چون در این موقع از سال آنجا مكان امنی برای تفریحات ناسالم مردان منطقه بود. به هر حال این بررسی اهمیت كار علمی بر روی كتیبه داریوش را برای مسئولین میراث فرهنگی كشور اثبات نمود.
حسین روحانی صدر
ادامه دارد....