نگاهی به پارهای از سخنرانیهای همایش دوم تاریخ شفاهی
|
دومین همایش تاریخ شفاهی با همت پژوهشکده اسناد سازمان اسناد کتابخانه ملی در ساختمان گنجینه اسناد با حضور نمایندگانی از مراکز و مؤسسات پژوهشی و تحقیقاتی و علاقهمندان به حوزه تاریخ شفاهی در 8 مهر 1389 برگزار شد. اشعری، مشاور فرهنگی رئیسجمهور و رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران پیرامون اهتمام به سند در سالهای اخیر، اعم از گردآوری اسناد، پردازش اسناد، اطلاعرسانی اسناد و بهرهگیری از اسناد در تدوین متون سخن گفت. او حجم مشارکت مردم در بازسپاری اسناد به سازمان اسناد کتابخانه ملی و دیگر مراکز را در سالهای اخیر قابل توجه دانست. وی همچنین اظهار امیدواری کرد تاریخ شفاهی به عنوان پدیده نو در سالهای اخیر به لحاظ نظریهپردازی و اتخاذ روشهای عالمانه و هوشمند نیز سرعت بگیرد تا ضریب اعتماد آن بالا برود. اشعری در پایان ضمن انتقاد به شورای فرهنگ عمومی اظهار داشت: مایه تأسف است روزی که به نام روز اسناد نامگذاری شده بود، با نظر شورای فرهنگ عمومی حذف شد. این در حالی است که اسناد ملی کشور بسیار مهم به شمار میرود، و سازمان اسناد در تلاش است روزبهروز اسناد بیشتری را جمعآوری کند. سپس دکتر امیرمسعود شهرامنیا، معاون اسناد ملی و دبیر علمی همایش، اظهار امیداری کرد، به جهت تقارن این همایش با هفته دفاع مقدس، موضوع تاریخنگاری شفاهی دفاع مقدس بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد. او گفت: امسال سیامین سالگرد تحمیل جنگ به کشورمان است و طبیعتا اقتضاء میکرد که برگزاری این همایش با هفته دفاع مقدس تقارن یابد. وی یادآور شد: خوشبختانه در حوزه خاطرات فرماندهان، خاطرات ایثارگران و خانواده آنها، کارهای خوبی انجام شده است و مراکز مختلفی فعال هستند. مراکز متعددی هم در خود حوزه دفاع مقدس در حال حاضر فعال هستند و سالهاست که دارند کار میکنند اگرچه راه نرفته بسیاری پیشروی همه ماست، ولی احساس کردیم بایستی در این همایش به بحث تاریخ شفاهی دفاع مقدس توجه بیشتری کنیم. شهرامنیا در ادامه گفت: امسال با اعلان فراخوان مقاله بیش از یکصد چکیده مقاله دریافت کردیم. پس از بررسی چکیدهها توسط هیئت علمی، از 60 نفر از صاحبان مقالات خواسته شد اصل مقاله خود را ارائه کنند و از حدود 60 مقاله، 40 یا 43 مقاله مورد پذیرش و تائید قرار گرفت. تعدادی از این مقالات، فرصت ارائه در همایش پیدا کردند و مابقی هرچه سریعتر در مجموعهای به چاپ خواهند رسید. شهرامنیا در خصوص چگونگی تقسیمبندی و شیوه ارائه مقالات گفت: تلاش کردیم همه کانالها را به موضوع تاریخ شفاهی دفاع مقدس اختصاص دهیم. برخی قسمتها هم به بحث تاریخ شفاهی اختصاص دارد تا هویت سیر همایش حفظ شود. محورهای اصلی این همایش عبارتند از: 1) تاریخ شفاهی دفاع مقدس 2) مباحث نظری تاریخ شفاهی 3) بحث کارکردهای تاریخ شفاهی 4) آسیبشناسی تاریخ شفاهی 5) مطالعات موضوعی وی در مورد چگونگی شکلگیری همایش گفت: شکلگیری همایش مرهون مساعدت و همکاری مراکز پژوهشی و مطالعاتی ذیل است: پژوهشگاه علوم معارف دفاع مقدس، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، کتابخانه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، سازمان کتابخانهها و موزهها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی، مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجه، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر، مجمع هماهنگی کانونهای اسنادی وتاریخپژوهی کشور (مهتاب)، سازمان حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس (در سپاه، بسیج و ارتش)، گروه تاریخ دانشگاه اصفهان که خصوصا در هیئت علمی همایش و بررسی مقالات همکاری خوبی داشتند. سپس مجری برنامه ضمن تشکر از دکتر امیرمسعود شهرامنیا، از حضار برای دیدار و بازدید از نمایشگاه اسناد دفاع مقدس که در گالری زیرین ساختمان گنجینه اسناد، برپا بود، دعوت به عمل آورد. در ادامه مراسم، نشست اول با عنوان «تاریخ شفاهی دفاع مقدس» برگزار شد که اعضای هیئت علمی این نشست دکتر نورایی و دکتر کجباف بودند. اولین سخنران نشست اول محمدرضا فیروزکوهی، دانشجوی دکتری پرستاری دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بود که مقالهاش را با عنوان «پرستاران در جنگ؛ ماهیت کار پرستاری در خلال جنگ ایران و عراق در سالهای 1367 ـ 1359»، ارائه کرد. او گفت: هدف ما این است که ماهیت کار پرستاری در خلال جنگ ایران و عراق را با رویکرد کیفی تاریخ شفاهی بررسی کنیم و قصد داریم که با انجام مصاحبه از پرستاران تحصیلکرده و ثبت و ضبط تجربه زندة کسانی که در آن زمان در جنگ حضور داشتند. روایتی در سطح بسیار محدود از دوران جنگ ارائه دهیم. وی تأکید کرد: در واقع هدف نهایی ما این است که با رویکرد تاریخی و سازوکار تاریخ شفاهی فهم غنیتری از تجربیات کاری پرستاران را بیان کرده و این مطالعه بر آن است که دیدگاههای جدید، معانی و توصیفاتی را که ناشی از فهم و تفسیر و بیان تجربیات پرستاران را مورد توجه قرار دهد. فیروزکوهی در مورد روش جمعآوری اطلاعات گفت: ما برای مصاحبه با پرستاران شرکتکننده در جنگ از روش انجام مصاحبههای باز (ساختارنیافته) بهره بردیم. وی با اشاره به اینکه بررسی منابع اولیه و ثانوی در شیوه کاری این تحقیق قرار داده شده، گفت: منابع اولیه خود آن افرادی هستند که این کار را انجام میدهند و از آنها مصاحبه میگیریم و منابع ثانویه ساختارهایی هستند که در ضمن مصاحبه به وجود میآیند تا بعد از طریق آنها بتوانیم نتایج را معتبر کنیم. وی در ادامه گفت: عواملی همچون تجربیات بالینی، سابقه کار، محیط کار بالینی قبلی، داشتن پستهای مدیریتی و قسمتهایی که پرستاران در طول دوران جنگ در آنجا مشغول فعالیت بودند، به طور برجستهای در نشان دادن تجربیات مؤثر است و در مصاحبهها لحاظ شده است. فیروزکوهی با تأکید بر اینکه استفاده از مصاحبههای تاریخ شفاهی ماهیت کار پرستاران را آنگونه که در جنگ تحمیلی به هنگام خدمترسانی به مجروحان تجربه کردهاند مورد مطالعه قرار خواهد داد، گفت: اکثریت پرستاران که به جنگ اعزام شدهاند آگاهی کمی از نحوه کار پرستاری از لحاظ بالینی و محیط جنگ هنگام ورود به منطقه نبرد داشتهاند. انتظار میرود که توانسته باشند سریعا خود را با محیط سازگار نمایند. به هر حال این مطالعه به دنبال نحوه سازگاری شخصی و حرفهای پرستاران میباشد که بیان خاطرات تجربیاتشان، تأثیر آن را از جهت شخصی و حرفهای نشان میدهد. وی با اشاره به تجربیات بدست آمده در حرفه پرستاری در جنگ تحمیلی گفت: ما تجربیات بسیاری را به ویژه در زمینه مداوای مصدومین شیمیایی به دست آوردیم و میتوانیم خود را در دنیا صاحب این کار درمانی بزرگ مطرح کنیم. از اینرو این خاطرات را میتوان با طلا نوشت. سخنران بعدی نشست اول، دکتر علیرضا ملائی توانی (عضو هیئت علمی دانشگاه ارومیه) بود که مقاله خود را با عنوان «تاریخ شفاهی بمباران شیمیایی سردشت و یک مصاحبه» ارائه داد. ملائی گفت: بخشی از تاریخ جنگ ایران و عراق «کاربست سلاحهای غیرمتعارف و غیرمجاز علیه نظامیان و غیرنظامیان از سوی صدامحسین است که در کوران رخدادها مغفول مانده و توجهی به آن نشده است. هدف ما ارائه تصویری از این فاجعه و روشن نمودن ابهامات آن است تا در رخدادهای مشابه، آمادگی بیشتری داشته و تجربیات حاصل از این پژوهش را به نسلهای آینده منتقل کنیم. وی افزود: در این پژوهش، انجمن «دفاع از حقوق قربانیان تسلیحات شیمیایی سردشت» که در سال 1381 تشکیل شده است ما را در شناسایی افراد مصدوم و جلب اعتماد آنها یاری داد. همچنین وی در مورد شیوه و سبک کار گفت: ما در مورد نحوه طرح پرسش و چگونگی انجام مصاحبه با توجه به افراد مختلف و سطح آگاهیهای متفاوتی که داشتهاند، شیوههای متفاوتی را پیش گرفتیم. سوالات طرح حول محورهای ذیل است: 1. بررسی تعداد آمار قربانیان، جانباختگان، شهدا و همچنین تعداد مجروحان. 2. تأثیر مواد شیمیایی به کار رفته بر طبیعت شهر و آذوقه مردم. وی در ادامه گفت: از مصدومان در مورد چگونگی تخلیه شهر، تلفات خانواده آنها، عوارض جسمی و روحی ناشی از نحوه مداوا و امدادرسانی در زمان وقوع حادثه و محل شهادت افراد سوال شد؛ و به این نتیجه رسیدیم متأسفانه به دلیل ناآگاهی مردم و تأخیر در اطلاعرسانی به آنان، آمار مجروحان و شهدا افزایش پیدا کرده بود. ملائی افزود: اگرچه شاید نیمی از قربانیان، مجروحان و شهدا از زنان بودند اما به نقل از دبیرکل بانوان «انجمن دفاع از مصدومان شیمیایی»، عکسها، اطلاعات و دادههای موجود و نوشتههای منتشر شده، به هیچوجه بیانگر وضعیت آنها نیست. زیرا زنان مصدوم به دلیل شایعه عقیم شدن، حاضر به بیان دردها، آلام و مصیبتهایشان نبودهاند. لذا کوشیدیم تا با بسیاری از این خانمها علیرغم محدودیتهایی که وجود داشت مصاحبه انجام دهیم. این محدودیتها شامل ناتوانی در صحبت کردن به زبان فارسی، ترس به دلایل امنیتی و سیاسی و عدم اعتماد بود. سخنران پایانی این نشست، محسن کاظمی مسئول سایت تاریخ شفاهی ایران بود او مقاله خود را به بررسی فرصتها در تاریخنگاری شفاهی ایران اختصاص داد؛ و متذکر شد فرصتسوزی و فرصتمندی در تاریخ شفاهی به دو شکل روی میدهد؛ الف. از حیث سوژه ب. از حیث روش تولید سند شفاهی او باذکر مصادیق عینی توضیح داد که چگونه با تعلل و تأخیر در مراجعه به سوژه و از دست رفتنآن فرصتسوزی میشود. وی همچنین فرصتسوزی را به روشهای غیرعلمی تولید سند بسط داد و گفت تعدادی از افراد و مراکز تاریخ شفاهی به دلیل عدم رعایت اصول علمی مصاحبه و روش تحقیق سوژه و موضوع پژوهش را تلف میکنند. وی ضمن اظهار خوشنودی از مراکز و مؤسسات جدیدالتأسیس در حوزه مطالعاتی تاریخ شفاهی از تعطیلی دو مرکز مهم پژوهشی تاریخ شفاهی؛ یکی تاریخ شفاهی ادبیات ایران و دیگری تاریخ شفاهی آموزش و پرورش ابراز تأسف و ناخرسندی کرد. نشست دوم از دومین همایش تاریخ شفاهی با عنوان «مباحث نظری در تاریخ شفاهی به ریاست دکتر امیرمسعود شهرامنیا و رحیم نیکبخت برگزار شد. مقاله اول این نشست با عنوان «مقایسه تحلیلی سنت شفاهی با تاریخ شفاهی» از سوی مهدی ابوالحسنی ترقی (دانشجوی دکتری رشته تاریخ دانشگاه اصفهان) ارائه شد. او گفت: این مقاله بخشی از رساله دکتری ایشان، زیرنظر دکتر مرتضی نورایی (دانشیار گروه تاریخ دانشگاه اصفهان) است. وی یادآور شد: در آسیبشناسی تاریخ شفاهی ایران توجه به دو نکته ضروری است. 1. تفاوت و تمایز بین خاطره و تاریخ شفاهی 2. تفاوت و تمایز بین سنت شفاهی و تاریخ شفاهی ابوالحسنی افزود: آنچه تاکنون در نشستها و کارگاههای تاریخ شفاهی ارائه شده، بیانگر این است که در طول تاریخ، سنت شفاهی با تاریخ شفاهی آگاهانه یا ناآگاهانه، یکی انگاشته میشود و مبیّن آنست که در خصوص تاریخچه تاریخ شفاهی در ایران و تحلیل آثار برگرفته از این نوع روش تاریخنگاری دچار مشکل هستیم. از اینرو آثار تولید شده مبتنی بر سنّت و فرهنگ شفاهی را نوعی تاریخ شفاهی محسوب میکنیم. ابوالحسنی در مقاله خود ضمن بازکاوی سنت شفاهی به تبیین سنت شفاهی در ایران، در عربستان پیش از اسلام، در اسلام، در شیعه و در غرب و ذکر نمونههایی از آنها پرداخت و ویژگی و کارکردهای سنت شفاهی را مطرح کرد. سپس ابوالحسنی به بحث پیرامون تاریخ شفاهی، ویژگیها و کارکردهای آن پرداخت و در بیان تفاوت و تمایز بین این دو مقوله اظهار داشت: در بحث محدوده زمان، در تاریخ شفاهی نهایتاً یک طول عمر مدنظر است و در سنت شفاهی ما نسلها را داریم و ممکن است از چند هزار سال پیش شروع شود. در بحث نقش در تاریخ معاصر، تاریخ شفاهی نقش مهمی در تاریخ معاصر دارد ولی در سنت شفاهی بیشتر با تاریخ پیشین سروکار داریم. در بحث اسطورهسازی، در تاریخ شفاهی جایی برای اسطورهسازی و حماسهسرایی وجود ندارد ولی در سنت شفاهی اسطورهسازی داریم. وی ضمن ذکر موارد دیگر در خصوص تمایزها و تفاوتها، به ذکر نکات مشترک این دو مقوله پرداخته و اظهار داشت: روایت، بازروایی، همنفسی، منابع کسب خبر و روایت، پیوند با ادبیات و قومشناسی و جامعهشناسی از نکات مشترک سنت شفاهی و تاریخ شفاهی است اما با وجود این نکات مشترک نباید به هیچوجه سنت شفاهی و تاریخ شفاهی را یکی انگاشت. وی همچنین تأکید کرد: شفاهی بودن تاریخ یا شفاهی کردن تاریخ به معنای تاریخ شفاهی نیست. دیگر سخنران جلسه رحیم نیکبخت، مقالهای با عنوان «تاریخ شفاهی همگانی دفاع مقدس» ارائه کرد. نیکبخت گفت: دفاع مقدس بخش مهمی از هویت ملی مردم ایران است و همانطور که انقلاب اسلامی یک پدیده همگانی مردم ایران بود دفاع مقدس هم در واقع با هدایت و رهبری حضرت امام (ره) یک پدیده همگانی و تودهای بود. کارشناس مرکز اسناد انقلاب اسلامی افزود: اقشار مختلفی در جنگ شرکت داشتند از جمله پزشکان، پرستاران، رانندگان آمبولانسها، جهادگران سازندگی، روحانیون و.... اگر ما راهکارهایی برای ثبت و ضبط خاطرات آنها در سطوح مختلف انجام ندهیم چهبسا تلاشهایی که مراکزی مثل دفتر ادبیات انقلاب اسلامی و مرکز اسناد انقلاب اسلامی و دیگر مراکز انجام میدهند بینتیجه بماند. وی راهکارهایی را هم ارائه کرد: نخست اینکه مراکز دولتی از جمله وزارتخانههایی که هر کدام به نحوی درگیر جنگ بودند، نقش خود را در جنگ تعریف کنند (بازگو کنند) و ضمن آن خاطرات رزمندگان آن مرکز دولتی نیز ثبت و ضبط میشود. نیکبخت با تأکید براینکه راهکار دوم، بحث اصلی من است گفت: توجه به مراکز مردمی همچون مساجد، پایگاههای بسیج، دانشگاهها و ستادهای راهیان نور است. اینها مهمترین نهادهایی هستند که میتوانند در همگانی کردن تاریخ شفاهی دفاع مقدس مؤثر باشند همچنین چاپ و در اختیار قرار دادن کتابچهای موجز و مختصر و راهنما برای کسانی که میخواهند وارد این عرصه شوند و به جمعآوری خاطرات بپردازند لازم و ضروری است. نیکبخت خاطرنشان کرد: نشریات نیز میتوانند با اختصاص صفحهای با عنوان تاریخ شفاهی دفاع مقدس به همگانی نمودن ثبت خاطرات دفاع مقدس کمک کنند. امری که در ایام بزرگداشت سالگرد دفاع مقدس در روزنامهها و نشریات به چشم میخورد. وی افزود: عدم وجود نشریهای مختص دفاع مقدس از نقیصههایی است که قابل ذکر است. سپس در ادامه گفت: از دیگر راهکارها میتوان به توجه مراکز آموزشی بخصوص مقطع دبستان به درسهای تاریخ و انشاء و درخواست از دانشجویان برای ثبت خاطرات بستگان خود در زمینه دفاع مقدس به عنوان تکلیف سر کلاسی اشاره کرد. نیکبخت در پایان گفت: تلاشهایی نیز بدون وابستگی به مراکز دولتی و به طور خودجوش در این زمینه انجام شده که موفقتر هم بوده است. از جمله در کازرون، طرح «نایبان شهدا» انجام شد. در این زمینه افرادی که نسل سوم و چهارم انقلاب هستند، دور هم جمع شدند و شروع به شناسایی شهدا کردند و نتیجه کار خود را در قالب مقاله و تحقیق در نشریه «راوی» به چاپ رساندند. محمدصادق فیض نیز در مقاله خود به ضرورت توجه به علم رجال در تاریخ شفاهی پرداخت و گفت: بعد از رحلت پیامبر (ص)، برای چندین سال حدیث و نقل حدیث و حتی نگارش آن ممنوع شد و فقط شیعه بحث نگارش و نقل حدیث را ادامه داد. بعد از چندین قرن علمای شیعه، فاز جدیدی را به نام «علم رجال» مطرح کردند تا بتوانند هنگام رجوع به احادیث و روایات پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصومین (ع) گویندگان حدیث را بشناسند و سره را از ناسره تشخیص دهند. فیض خاطرنشان کرد: بعضی از این روایتها، به هر حال روایتهایی بود که مثل اسرائیلیات، مطالبی را داخل مباحث دینی کرده بود و بایستی پالایش میشد. وی با طرح این سوال که «آیا میتوانیم از علم رجال در تاریخ معاصر بویژه در تاریخ شفاهی بهره ببریم و سره را از ناسره تشخیص دهیم» افزود: شاید با توجه به شاخصههای «علم رجال» بتوان در تاریخ شفاهی نیز به گونهای زمینه شناسایی روایان معتمد را فراهم کرد تا از این طریق فقط روایات موثق در قالب تاریخ شفاهی به عنوان منبعی مستند و دست اول، مورخ را در تاریخسازی یاری دهد تا بدینگونه پاسخگوی نسلهای آینده باشد. فیض یادآور شد: البته باید توجه داشت در «علم رجال» منابع و موضوع محدود است و روایان نیز مشخصاند اما در تاریخ شفاهی موضوع محدود نیست. فیض در پایان گفت: اینکه چطوری میتوان «علم رجال» را وارد بحث تاریخ شفاهی کرد و چطور میتوان راویان معتمد را شناسایی کرد پرسشی است که خود نیز پاسخی برای آن نیافتم. اگرچه طرح مسئله خود پیمودن بخشی از راه است. در پایان نشست دوم، ابوالفضل حسنآبادی، سرپرست گروه اسناد و دانشجوی دکترای تاریخ محلی، درباره «آرشیوهای تاریخ شفاهی در ایران؛ فرصت یا تهدید» صحبت کرد. حسنآبادی در ابتدا گفت: آنچه قصد دارم مطرح کنم طرح مسئله و ارائه پیشنهاد است تا ارائه استنتاج و نتیجهگیری. وی یادآور شد: در نشستهای قبلی که در چند سال گذشته در حوزه تاریخ شفاهی برگزار شده، بیشتر به مباحث مصاحبه، مصاحبهکنده و لوازم انجام مصاحبه در تاریخ شفاهی پرداخته شده است اما در مورد سازماندهی و نگهداری و خروجی این منابع که در قالب بحث «آرشیوهای تاریخ شفاهی» قابل طرح است کمتر توضیح داده شده است. حسنآبادی سپس به طرح سوال پرداخت و گفت: آیا در ایران علیرغم گسترش تاریخ شفاهی به تناسب آن، به آرشیو و مقتضیاتش نیز توجه شده است یا خیر؟ آیا میتوان بدون تشکیل مراکز تاریخ شفاهی، آرشیوهای تاریخ شفاهی مستقل ایجاد کرد و اصولاً ضرورتی برای پرداختن به این بحث وجود دارد؟ وی برای پاسخ به این سوال ابتدا انواع آرشیوهای تاریخ شفاهی در دنیا را اینگونه دستهبندی کرد: 1ـ آرشیوهای شفاهی ملی 2ـ آرشیوهای شفاهی دانشگاهی 3ـ آرشیوهای شفاهی ایالتی ـ منطقهای 4ـ آرشیوهای شفاهی شهری 5ـ آرشیوهای شفاهی موضوعی ـ پروژهای 6ـ آرشیوهای شفاهی کتابخانهای 7ـ آرشیوهای شفاهی خصوصی حسنآبادی پس از توضیح مختصری در مورد هر یک از این آرشیوها، به مقایسه این مراکز با مشابه آن درایران پرداخت و چنین گفت: ما از حیث تنوع آرشیو تاریخ شفاهی در وضعیت بدی قرار نداریم. ما آرشیو شفاهی ملی، آرشیو شفاهی موضوعی، آرشیو شفاهی کتابخانهای داریم و از این میان آرشیو شفاهی موضوعی و آرشیو شفاهی جنگ بیشترین نوع آرشیو شفاهی در ایران است. همچنین در خصوص آرشیو شفاهی منطقهای فقط یک نمونه بارز داریم که همان آرشیو تاریخ شفاهی آستان قدس است که خراسان را زیر پوشش دارد. وی همچنین در مورد اینکه چرا ما در ایران آرشیو تاریخ شفاهی مستقل نداریم اظهار داشت: این دیدگاه که گسترش آرشیوهای تاریخ شفاهی پرهزینهترین نوع آرشیوها است، مانع از این بوده که آرشیوهای تاریخ شفاهی مستقل شکل بگیرد و عاملی بوده تا مراکز دولتی بیشتر دست به گسترش آن بزنند. حسنآبادی درخصوص ضرورت طرح و پیشنهاد «شکلگیری آرشیوهای تاریخ شفاهی مستقل در ایران» بیان کرد: اگر ما بخواهیم در کشورمان، توجه به غنای موضوعی در تاریخ شفاهی را گسترش دهیم، مهمترین کار گسترش آرشیوهای تاریخ شفاهی مستقل است. وی در ادامه افزود: در حوزههایی مثل پیشرفت علوم، مسائل اقتصادی و موارد دیگر که تاکنون مورد توجه قرار نگرفته و هیچگونه مستندسازی تاکنون انجام نشده، تشکیل آرشیوهای خصوصی وحمایت از آنها، بسیار راهگشاست. حسنآبادی در خصوص تهدید در زمینه تاریخ شفاهی اظهار داشت: متأسفانه علیرغم اقدام مراکز بیشمار در تهران و شهرستانها برای ضبط هزاران ساعت مصاحبه (خصوصا در زمینه جنگ)، اگر بخواهیم کسب اطلاعات بکنیم مثلاً بدانم در چند سال گذشته چند هزار ساعت در مورد جنگ مصاحبه انجام شده، هیچکس نمیتواند آمار درستی به ما ارائه دهد. وی در پایان تأکید کرد: در چند سال آینده بایستی مبحث آرشیوهای تاریخ شفاهی به ویژه در زمینه سازماندهی منابع، اطلاعرسانی در وبسایتها، راستآزمایی و منطقآزمایی این منابع، مورد توجه بیشتری قرار گیرد تا خروجی آنها به صورت منظم در جامعه منتشر شود. در نشست سوم همایش فریدون نوری، دانشجوی دوره دکتری تاریخ دانشگاه اصفهان، اولین سخنرانی بود که پشت تریبون قرار گرفت و به توضیح مقاله خود با عنوان «تاریخ شفاهی دفاع مقدس، فتح حلبچه به روایت رزمندگان کُرد» پرداخت. نوری گفت: این اشتباه بزرگی است که ما تصور کنیم تاریخ دفاع مقدس فقط شامل تاریخ جبهه های جنگ و رویارویی نظامی افراد نظامی است. وی تأکید کرد: بخش بسیار بزرگی از تاریخ که حقیقتاً بخش ناگفته و نانوشته آن است حضور ناخواسته افراد غیرنظامی در میدان و تیررس نیروهای جنگی در مناطق مرزی است. از اینرو ضرورت بحث پیرامون «تاریخ شفاهی بمباران شیمیایی حلبچه» در واپسین ماههای دفاع مقدس و در آخرین سال از جنگ تحمیلی عراق علیه ایران قابل طرح است. سپس نوری به شرح جغرافیای شهر حلبچه پرداخت و گفت: حلبچه از شهرهای منطقه اقلیم کردستان عراق است و در استان سلیمانیه واقع شده است. بمباران شیمیایی این شهر نقطه اوج استفاده صدام حسین از تسلیحات شیمیایی است و مقایسه فاجعه حلبچه با تراژدی هیروشیما و ناکازاکی در جنگ جهانی دوم یک قیاس کلی است در حالی که با بررسی جزئیات موضوع و بازیگران صحنه متوجه میشویم فاجعه حلبچه بسیار بزرگتر است. نوری افزود: محتوا و متن این مقاله بیشتر بر این تکیه دارد که با استفاده از خاطرات رزمندگان کُرد حاضر در ماجرای حلبچه، واقعیتهای موجود در جریان بمباران شیمیایی حلبچه را که ناگفته مانده، به تصویر بکشد. این ناظران و شاهدان میتوانند با روایتهای مختلف ما را به یک ارزیابی درست و دقیق از فاجعه بمباران شیمیایی حلبچه وبه یک تحلیل منطقی برسانند. وی ناظران و شاهدان را به دو گروه تقسیم کرد: الف) نیروهای نظامی ب) نیروهای غیرنظامی سپس در مورد این دو گروه، اینگونه توضیح داد: نیروهای نظامی شامل رزمندگان ایرانی، فرماندهان ایرانی، رزمندگان کرد ایرانی (مناطق مرزی همجوار)، نیروهای مبارز کرد عراقی، فرماندهان احزاب اسلامی (مثل: جنبش اسلامی عراق، اتحادیه کردستان عراق، حزب دموکرات کردستان عراق میشود که مرکز تجمع همه اینها در منطقه سورانی یا منطقه دشت شهر زور و حلبچه بوده است). و در خصوص نیروهای غیرنظامی به بهرهگیری از اطلاعات مردم و شهروندان حلبچه که در این واقعه تعدادی از اعضای خانواده خود را از دست دادهاند، اشاره کرد. نوری سپس به تصاویری که توسط عکاسان حرفهای، غیرحرفهای، افراد علاقهمند و نیروهای امدادی از این واقعه گرفتهاند اشاره کرد و ضمن نمایش این تصاویر برای مدعوین حاضر در جلسه، گفت: این تصاویر گویای بسیاری از واقعیتهاست و در کنار روایتها، میتواند ما را در رسیدن به یک قرائت درست از عمق فاجعه یاری دهد. تصاویر ارائه شده عبارت بود از: 1ـ تصویر از مردمی که در حال فرار کشته شدند. 2ـ تصویر کودکان آواره حلبچه 3ـ تصویر کاروان آوارگان 4ـ تصویر نخستین اردوگاه تأسیس شده در استان کرمانشاه 5ـ تصویر کمکهای امدادی نیروهای هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی ایران 6ـ تصویر پیرمردی در حال نجات نوهاش (که هر دو مرده بودند) وی یادآور شد: تصویر آخر مشهورترین عکسی است که روی رسانههای تصویری دنیا قرار گرفت. نوری در پایان پیشنهاد داد: بهتر است در بازخوانی شفاهی دفاع مقدس فایلی باز شود و در آن تاریخ شفاهی استفاده عراق از سلاحهای مخرب شیمیایی علیه نیروهای غیرنظامی بازگویی و بازخوانی شود. سپس درودیان (عضو هیأت علمی ناظر)، ضمن تشکر از نوری به دلیل اهمیت انتخاب موضوع یادآور شد: بحث حلبچه به دو جهت با اهمیت است، 1ـ از جنبه انسانی 2ـ به لحاظ استراتژی سپس افزود: وقتی که متدلوژی تاریخ شفاهی را در کار تاریخی انتخاب میکنیم بایستی به لحاظ روش پرداخت به مسئله، با متدلوژی مکتوب متفاوت باشد؛ یعنی تاریخ شفاهی باید تلفیقی از ماهیت موضوع باشد که یک مسئله انسانی است. و البته بجای جغرافیای مکان و زمان، بهتر بود جغرافیای انسانی انتخاب و توضیح داده میشد. داود امینی، کارشناس برنامهریزی و بررسی اسناد و مدارک کشور نیز مقالهاش را به «دفاع مقدس و شهدای محلی و منطقهای با رویکرد آرشیو شفاهی» اختصاص داد. امینی گفت: از آنجا که در زمینه تاریخنگاری دفاع مقدس و شهیدان انقلاب اسلامی با رویکرد ثبت تاریخ شفاهی محلی و منطقهای، کاری انجام نشده و اگر هم توسط برخی نهادها، ارگانها و سازمانها، کاری هم انجام شده در حد انتشار زندگینامه و وصیتنامه شهدا و یا مصاحبههای پراکنده با خانواده شهدا بوده است، بر آن شدیم تا با رویکرد به تاریخ شفاهی همگانی دست به انجام این کار زده و با تشکیل یک گروه مردمی و خودجوش در محله و خرید تجهیزات با همیاری افراد گروه، ابتدا تاریخ شفاهی شهدای محله و بعد در سطح گستردهتر تاریخ شفاهی شهدای منطقه را جمعآوری کنیم. وی افزود: این اقدام در جهت تحکیم دستآوردهای انقلاب اسلامی از طریق اشاعه فرهنگ شهید و شهادت در جامعه به اجرا درآمده است. امینی در مورد سبک و روش کار گفت: به منظور شناسایی و هماهنگی با خانواده شهدا، از نیروهای بسیج محله و مسجد کمک گرفتیم و برای تعیین زمان مصاحبه از مناسبتهای مهم مثل سالگرد شهید، تاریخ عملیاتهای مهم بهره جستیم. محل انجام مصاحبه، منزل خانواده شهدا بود و حُسنی که داشت خانواده شهید، تمامی افرادی را که به نوعی با شهید آشنایی داشتند مطلع میکرد. مصاحبه با تکتک افراد ضبط و فیلمبرداری و آثار و اسناد (نامه، عکس و...) شهدا که توسط اعضای خانواده، دوستان و یاران شهید آورده میشد همانجا از طریق تجهیزاتی که همراه گروه بود، اسکن، کپی و جمعآوری میگردید و همانجا آرشیو شفاهی مستندسازی میشد. امینی در زمینه کار بر این طرح گفت: تدوین فیلمهای مستند، کتابها و یادوارههای شهدا و رزمندگان اسلام و انتشار فرهنگ شهید و شهادت، از طریق تفحص سیره شهیدان خواهد بود. همچنین وی یادآور شد: اگرچه در این زمینه یک سری اسناد مکتوب داریم اما این اسناد شفاهی سینهها است که بایستی ثبت و ضبط شود قبل از اینکه فرصتها از دست برود. سپس درودیان (عضو هیأت علمی ناظر) در خصوص موضوع این مقاله گفت: انتخاب متدلوژی شفاهی در تاریخنگاری در حوزه دفاع مقدس در چند موضوع خیلی کاربرد دارد: 1. در بحث وقایع: یعنی مصاحبه با افرادی که در یک واقعه و عملیات درگیر بودند و ثبت و ضبط تاریخ شفاهی آن واقعه بسیار مهم است با رعایت دامنه زمان و مکان. 2. در موضوع شهدا: در این زمینه نیز مطمئناً خاطراتی که از شهید توسط اعضای خانواده و دوستانش و حس و حالی که از آنها ضبط میشود به هیچوجه با نوشتار قابل بیان نیست پس کار ایشان از این حیثیت حائز اهمیت است. فائزه توکلی، کارشناس ارشد تحقیقات تاریخی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تنها زن سخنران این نشست بود که مقاله خود را با عنوان «گزارشی از طرح شفاهی زنان سیاسی و مبارز در دوران پهلوی دوم و انقلاب اسلامی» ارائه کرد. توکلی ابتدا پیرامون تفاوت تاریخ شفاهی و تاریخنگاری چنین گفت: در مفهوم تاریخ گفته میشود تاریخ گذشته نیست چون گذشته یک واقعیت بیشتر نبوده ولی قرائتهای مختلف نسبت به آن واقعیت صورت گرفته است. مورخ با دیدگاههای خاص روششناسی ایدئولوژیک و معرفتشناسی خود، تاریخ را مینویسد. ولی در تاریخ شفاهی ما با قرائت تاریخ از زبان کسانی مواجه هستیم که در متن همان تاریخ (رویداد) شرکت داشتند. و مدت زمان کوتاهی از آن واقعه گذشته است. وی تأکید کرد: البته در تاریخ شفاهی هم ممکن است مصاحبهکننده دیدگاههای خاص خود را در مصاحبه دنبال کند. توکلی سپس در ضرورت تحقیق خود تصریح کرد: به دلیل شمار اندک تحقیقات پژوهشی در حوزه تاریخنگاری زنان و وجه کتابخوانی غالب تحقیقات در این حوزه، ثبت و ضبط و تدوین تاریخ شفاهی زنان در عرصه تاریخنگاری زنان انقلاب از اهمیت خاصی برخودار است. وی همچنین درباره هدف خود از انجام این تحقیق گفت: از آنجا که در عرصه تاریخ شفاهی سمت و سوی تحقیقات و خاطرات اغلب مردانه بوده است لذا تاریخ شفاهی زنان میتواند گواهی بر تاریخنگاری شرح خاطرات زنان پیشرو ای باشد که در عرصههای گوناگون در دوره پیش از انقلاب و پس از انقلاب در به ثمر رساندن انقلاب و رشد و شکوفایی آن تلاش کردند. سپس با ذکر اینکه طرح تاریخ شفاهی زنان شامل دو مرحله است گفت: در مرحله اول با ده نفر از خانمها مصاحبه شد که اغلب زندانی سیاسی بودند این مصاحبهها در 500 صفحه تدوین و زیر چاپ است. در مرحله دوم هدف اصلی فقط مصاحبه با زنان فعال سیاسی و اجتماعی است که در دوران انقلاب اسلامی در عرصههای گوناگون مجاهده کردند و حدود بیست نفر میباشند که در آینده نزدیک متن آن تدوین میشود. توکلی در خصوص محدودیتهای طرحش به این موارد اشاره کرد: الف) عدم تمایل برخی از زنان به مصاحبه. ب) خودسانسوری برخی از آنها ج) عدم تمایل برخی از زنان به تاریخنگاری زنان د) فقدان وقت کافی تعدادی از آنها برای انجام مصاحبه هـ) عدم اختصاص بودجه کافی در حوزه تاریخ شفاهی [بخصوص در حوزه زنان] توکلی در پایان چنین نتیجهگیری کرد: معتقدم تاریخ شفاهی زنان در سطح گسترده کشوری، استانی، منطقهای باید انجام گیرد. چون واقعاً تعداد زنانی که فعال بودند بسیار زیاد است اما هنوز ناشناختهاند. پس از پایان سخنان خانم توکلی، آقای کمری (عضو هیئت علمی ناظر) گفت: یک سوال در باب بحث زنان مطرح است و آن اینکه تفکیک جنسیتی چرا؟ حسین روحانی صدر کارشناس ارشد تاریخ ایران اسلامی و پژوهشگر پژوهشکده اسناد سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران سخنران پایانی روز اول بود و درباره مقالهاش تحت عنوان «تاریخ شفاهی فعالیتهای وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران پیرامون جنگ هشت ساله و حوادث قبل و بعد آن» صحبت کرد. او در چکیده مقالهاش چنین آورده است: «وزارت امورخارجه یکی از وظایف ذاتی اش پیگیری سیاست خارجی همسایگان است. از سوی دیگر این وزارتخانه نیروهایی را براساس منشور خود به نقاط مختلف جهان اعزام میکند تا به واسطة آنان روابط و منافع ملی و بینالمللی کشور را حفظ نمایند. مردان سیاست خارجی ایران طبق وظیفه تعریف شده در نمایندگیها فعالیتهای متنوعی را عهدهدار گردیدند. یکی از آن فعالیتها مسئله جنگ عراق با ایران بود. شاید هر بخشی از این فعالیتها نیاز به مجموعه کتابهایی مستقل داشته باشند اما در این مقاله سعی بر انعکاس خلاصهای از فعالیتهای وزارت امور خارجه در این مقطع از تاریخ ایران خواهد بود. محدودة زمانی 22 بهمن 1357 لغایت مرداد 1369 و روش تحقیق روش کار در این تحقیق، کتابخانهای میدانی و تحلیل محتوی خواهد بود.» نشست چهارم روز دوم همایش تاریخ شفاهی در ادامه مبحث پایانی روز گذشته با عنوان «کارکرد تاریخ شفاهی» آغاز به کار کرد. اعضای هیأت علمی آن علیرضا کمری و مرتضی نورایی بودند. نخستین سخنران جلسه غلامرضا آذر خاکستر مقالهای تحت عنوان «تاریخ شفاهی در خدمت جنگ»؛ مروری بر تاریخ شفاهی بازسازی هویزه» بیان کرد. غلامرضا آذری خاکستر گفت: برای تاریخنگاری جنگ و پژوهش در این مقوله، میبایست تاریخ شفاهی جنگ را در موضوعات متنوعی بررسی کرد. وی افزود: در تاریخ شفاهی جنگ برخی از موضوعات مانند بمباران مناطق خارج از جبهه جنگ، کمکرسانی به جبههها، نقش بیمارستانهای خارج از استان جنگ، مسئله بازسازی مناطق جنگزده و مشکلات جنگزدگان مورد توجه نبوده و در حقیقت اینها حلقههای مفقوده تاریخ شفاهی جنگ است. آذری خاکستری در زمینه آسیبشناسی مطالعات تاریخی شفاهی جنگ گفت: محققان و پژوهشگران به موضوعات جزئی جنگ در تاریخ شفاهی توجه نکرده و به اصول کلی تاریخ جنگ بیشتر پرداختهاند. لذا این رسالت مراکز تاریخ شفاهی است که به تحقیق جامع در این زمینه پرداخته و با بازنگری در موضوعات مطرح شده، در ابعاد وسیع به تاریخ شفاهی جنگ بپردازند. وی درباره مقاله خود گفت: آستان قدس رضوی طی سالهای 64 ـ 61 در هویزه شهری جدید با رویکردی جدید ساخت؛ و این مقاله بررسی تاریخ شفاهی این پروژه است. آذری خاکستر دلیل اهمیت ثبت و ضبط تاریخ شفاهی بازسازی هویزه را اینچنین بیان کرد: از آنجا که این بازسازی حین جنگ انجام شده، میتوان این بازسازی را در زمره تاریخ جنگ قلمداد کرد. همچنین این اولین بازسازی رسمی، خسارت جنگ در ایران بوده است. وی ادامه داد: تاریخ شفاهی بازسازی هویزه، نگاهی جدید به مقوله تاریخ جنگ است. مسئولان و شرکتکنندگان در بازسازی هویزه، مسائلی را مطرح میکنند که فقط حافظه تاریخی میتواند جایی برای اینگونه موارد باشد. آذری خاکستر افزود: به سه دلیل مهم: 1. اهمیت مستندسازی 2. امکان بررسی نقاط ضعف و قوت طرح بازسازی هویزه 3. اهمیت جمعآوری اسناد؛ تاریخ شفاهی بازسازی هویزه از جمله پروژههای خوب آستان قدس رضوی برای پرداختن به مقوله جنگ است. وی در خصوص اهمیت انتخاب این شهر از سوی آستان قدس رضوی گفت: هویزه از جمله مناطقی بود که 100٪ با خاک یکسان شده بود؛ از طرفی ضمن آنکه پایگاه تشیع بود، بازسازی آن در آن شرایط نوعی استقلال و عدم وابستگی را نشان میداد. آذری خاکستر تصریح کرد: در این طرح تلاش شد تا با مطالعه و مصاحبه پیرامون تاریخ شفاهی بازسازی هویزه به مسائل هویت بخش در ایجاد شهر جدید توجه شود وی به مواردی همچون نگهداری قسمتی از هویزه قدیم پس از خرابیهای جنگ جهت یادآوری در اذهان مردم و ثبت در تاریخ و تأسیس حوزه علمیه با سبقه تاریخی به عنوان نماد هویتی شهر جدید اشاره کرد. علیرضا کمری، در نظر به این مقاله گفت: اولین کشوری که از شروع جنگ، بازسازی را آغاز کرد، ایران بود. او تأکید کرد: به طور کلی بازسازی مناطق جنگی و نه فقط هویزه، موضوع قابل تأملی به شمار میرود. در بخشی از این نشست مهدی ابوالحسنی گزارشی از شرکت در همایش بینالمللی تاریخ شفاهی ارائه کرد. این همایش در کشور چک و در شهر پراگ به مدت چهار روز توسط انجمن بینالمللی تاریخ شفاهی برگزار شده بود. ابوالحسنی گفت: از جمله نهادهای علمی که در زمینه تاریخ شفاهی فعالیت میکند انجمن بینالمللی تاریخ شفاهی یا به اصطلاح (International Oral History Association) است. وی در خصوص انجمن بینالمللی تاریخ شفاهی گفت: در این انجمن پنجاه کشور عضو هستند و هر دو سال یک بار در یکی از کشورهای عضو همایش برگزار میشود. تاکنون در استرالیا، انگلستان، مکزیک، ترکیه و امسال هم در کشور جمهوری چک برگزار شد. ابوالحسنی از حضور خود در این همایش چنین گفت: ضمن ارائه مقالهی «آموزش در تاریخ شفاهی» که بسیار مورد استقبال قرار گرفت، به توضیح شکلگیری انجمن تاریخ شفاهی در ایران، برپایی و برگزاری نشستها و همایشهای تاریخ شفاهی در ایران و معرفی سایت تاریخ شفاهی ایران پرداختم. وی افزود: در این همایش، 15 نشست که با محوریت 15 موضوع در طول چهار روز برگزار شد، 500 سخنرانی در دانشگاه اقتصاد شهر پراک انجام گرفت. ابوالحسنی ضمن پیشنهاد برگزاری همایشهای تاریخ شفاهی در فضاهای تاریخی کشورمان بیان کرد: افتتاحیه و اختتامیه همایش در فضایی تاریخی با معماری تاریخی برگزار شد اولی در دانشگاه اقتصاد شهر پراگ و دومی در قدیمیترین کلیسای اروپای مرکزی. وی در زمینه وضعیت تاریخ شفاهی درغرب چنین گفت: در غرب تاریخ شفاهی از تنوع و تکثر برخوردار است. امروز در اروپا وقایع روز سوژه کار شفاهیکاران است موضوعاتی مثل رکود اقتصادی در غرب، طوفانهای معروفی که در آمریکا شده و... او افزود: در بحث تاریخ محلی، کاربرد تاریخ شفاهی در بحث تغییرات آب و هوایی است، بحث خاطرات خانوادگی یا تاریخ خانوادگیFAMILY HISTORY))، بحث جنسیت، بحث مهاجرت، بحث آموزش تاریخ شفاهی و از همه مهمتر بحث هولوکاست، بحث سیاست و اقتصاد و فرهنگ در آمریکای لاتین و بحث بلوک شرق پس از فروپاشی شوروی که سه مورد آخر بیشترین تعداد مقالات را به خود اختصاص داده بودند. ابوالحسنی در پایان ابراز امیدواری کرد: بزودی گزارش این نشست را ارائه خواهد کرد. آخرین سخنران نشست چهارم، عمادالدین فیاضی بود. که مقالهاش را با عنوان «روایاتی از یک فرمانده جنگ (سرلشگر شهید حسن باقری) ارائه کرد. او گفت: «خاطرات شفاهی و نوشتاری یادآور وقایع و حوادثی است که در حافظه تاریخ پایدار مانده است. حوادث مهم، هرچند زمان بسیار از آن بگذرد، هیچگاه فراموش نخواهد شد. این رویدادها نمایانگر زندگی گذشته است و تجربیات آنقدر آن، چراغ راه مردان و زنانی است که در مسیر پرنشیب و فراز زمان گام برمیدارند. زمانی که جنگ به پایان میرسد و سالها از آن تاریخ میگذرد، مدارکی که از جنگ به جا میماند میتواند ما را به لایههای پنهان جنگ رهنمون کند. در میان انبوه اسناد و مدارک به جا مانده از جنگ آنچه که شاید بیش از هر چیزی لحظات و دقایق بزرگ و سرنوشتساز جنگ را برای ما روشن میسازد گفتارها و خاطرات راویان جنگدیدگان است. جنگ هشت ساله ما با عراق را میتوان یکی از مهمترین نبردهای قرن بیستم شمرد. این جنگ خود سلسلهجنبان عوامل مهم دگرگونی عمیق در مسائل فکری و فرهنگی کشور بوده است و برای روشن شدن دقایق آن گفتارهای شفاهی و خاطرات آنان از جنگ میتواند نقش بسیار حائز اهمیتی داشته باشد. از میان انبوه دیدهها و شنیدههای مردان جنگی دوران دفاع مقدس باقی مانده است بدون تردید گفتارهای شفاهی و نوشتههای فرماندهان و طراحان این جنگ از اهمیت دو چندان برخوردار است. چرا که با مرور آنها نه تنها میتوان تصویر واضحتر و جامعتری از جنگ ارائه داد بلکه لحظات و دقایق بزرگ و سرنوشتساز و نقاط بزرگ برگشت را عمیقاً پیگیری و جستجو نمود. همچنین به گفتههاست که بسیاری از مواردی که به علت آشوب جنگ ناشناخته مانده بود پی برد و دورنمای لحظه به لحظه جنگ را با تمرکز در ترکیب حوادث و جو کلی جنگ نشان داد. و بدینگونه نسل فعلی و آینده که کمتر از چند و چون جنگ اطلاع دارد و بتواند با تکیه بر اینگونه گفتهها با نگاهی عمیق و گسترده به لایههای ناشناخته و زیرین حقایق این جنگ و در نهایت هویت خاص این نبرد بزرگ پی ببرند. از میان انبوه بحثها و خاطراتی که از تاریخ شفاهی دفاع مقدس به جا مانده از دوران هشت ساله میتوان درباره گفتهها و خاطرات شهید حسن باقری و ویژگیهای فوقالعاده و بینظیر آن سخن گفت. دکتر مرتضی نورایی در ادامه این بحث، گفت: تاریخ یک پدیده اجتماعی و یک علم اجتماعی است. یکی از بحثهای اساسی در تاریخ، عینیت است. عینیت به معنای اینست که قابل اثبات باشد. یعنی اگر پدیدهای در حیطه و دامنه تاریخ قابل اثبات نباشد، تاریخ نیست، خاطره است. به عبارتی خاطره زمانی تاریخ است که مجموعه استدلالاتی وجود داشته باشد که بتواند آن را تأیید کند در غیر این صورت خاطره میماند تا قابل اثبات شود. همچنین علیرضا کمری در مورد شهید حسن باقری گفت: او فرماندة هوشمندی بود که نامش همیشه در تاریخ جنگ خواهد درخشید. وی از شهید حسن باقری تعبیر به «نیست همتا» کرد. کمری همچنین به راهاندازی ستادی از حدود ده سال پیش برای گردآوری اطلاعات و اسناد و شواهد درباره شهید حسن باقری به ریاست سردار فتحالله جعفری اشارهای کرد. کمری درباره ماهیت خاطره و تاریخ شفاهی چنین اظهار داشت: آنچه که امروز تحت عنوان تاریخ شفاهی رایج است، عمدتاً خاطره شفاهی است نه تاریخ شفاهی. وی تأکید کرد: حتی آنچه تحت عنوان تاریخ شفاهی یا به تعبیر درست خاطرات شفاهی داریم، دربرگیرنده ی جمیع جهات نیست، یعنی بیشتر یکسویه است. شأن وجودی تاریخ شفاهی این است که تاریخ در گوشی است سپس وی با توجه به مقاله سیدمحمدصادق فیض در خصوص ضرورت توجه به علم رجال در تاریخ شفاهی گفت: علم رجال و علم درایه دو علمی است که در نقد راوی و به تعبیر دقیقتر مرجع روایت مطرح شده است. کمری افزود: این سوال مهمی است که آیا هر کس هر سخنی گفت این سخن حجیّت دارد یا خیر؟ آیا خبر واحد (خبر واحد در نظام تاریخنگاری) حجیّت دارد یا خیر؟ مسائل تاریخشناسی تابع یک نظامی است یعنی روندی باید طی شود تا بتوانیم به حدود واقعیت تاریخ برسیم. اینطور نیست که بگوئیم یک حقیقتی در خارج وجود دارد و میتوان به آن دست پیدا کرد و میتواند ملاک و معیاری باشد برای اینکه ببینیم چه کسی درست میگوید و یا درست نمیگوید. زیرا جنس روایت به راوی برمیگردد و این خیلی مهم است. نشست پنجم همایش تاریخ شفاهی ایران، با محوریت «آسیبشناسی تاریخ شفاهی» و همراهی مرتضی رسولیپور و علی ططری به عنوان هیأت علمی ناظر برگزار شد. اولین سخنران این بخش، «محمدعلی حیدری دلگرم» بود. او مقالهاش را با موضوع «آسیبشناسی تاریخ شفاهی، غفلت از ارزشهای تقدس سازندگی جنگ در تاریخ شفاهی» طرح کرد و گفت: «چند سالی است در جمع نشستها و مجامع فرهنگی و دفاعی شاهد بحثهایی درخصوص تاریخ جنگ هستیم. من در مقالهام ضمن اشاره به معنای آسیبشناسی تاریخ شفاهی به موضوعاتی از قبیل، مصاحبهگری در تاریخ شفاهی، یافت ارزشها در مصاحبه افراد، شناخت تقدس حق در سازندگی و بیتوجهی به تاریخ شفاهی پرداختهام.» غلامرضا عزیزی، رئیس پژوهشکده سازمان اسناد ملی نیز مقالهای تحت عنوان «آسیبشناسی تاریخ شفاهی: مرزهای خاطره» ارائه کرد. او گفت: برای اینکه متوجه شویم مفهوم تاریخ شفاهی چیست و آیا پروژههای در حال انجام یک برداشت واحد از مفهوم تاریخ شفاهی دارند یا خیر، میبایست مباحث تاریخ شفاهی را به چهار گروه تقسیم کنیم: 1ـ مباحث نظری 2ـ مباحث روششناختی 3ـ مباحث اجرایی 4ـ مباحث اطلاعرسانی او ضمن توضیحی مختصر درخصوص هریک از موارد فوقالذکر، به تبیین آسیبشناسی در هر بخش پرداخت. عزیزی در بحث آسیبشناسی تاریخ شفاهی و خاطره اظهار داشت: اگرچه مصاحبههای تاریخ شفاهی و خاطرهنگاری بر خاطره استوار است اما نباید خاطره را با تاریخ شفاهی همسان انگاشت. زیرا بیان خاطره یک بیان اتوبیوگرافانه تاریخی است یعنی مصاحبه شونده قسمتی از خاطراتش را گزینش و در مصاحبه بیان میکند و این همان خود زندگینامهنگاری است. این در حالی است که از ویژگیهای تاریخ شفاهی مصاحبه فعال است که در آثار منتشر شده به چشم نمیخورد. سخنران بعدی، محمدرضا بختیاری بود که به دلیل عدم حضور، همکارش، محمد نظرزاده به ارائه مقاله با عنوان «تاریخ شفاهی آزادگان» پرداخت و گفت: آزادگان به عنوان یکی از موضوعات قابل تامل در حوزه مطالعات بعد از جنگ کمتر مورد توجه مراکز به صورت علمی قرار گرفتهاند و تکنوشتهایی از خاطرات آن در اردوگاهها در زمره معدود کارهای انجام شده میباشد. بررسی جوانب کار نشان میدهد که این زمینه موضوعی جای کار بسیار بیشتری نسبت به آنچه تاکنون انجام شده دارد. در این مقاله با توجه به پروژه 300 ساعتی انجام شده در زمینه آزادگان در مرکز اسناد آستان قدس سعی خواهد شد ضمن شرح نحوه چگونگی انجام کار به موانع و مشکلاتی که بر سر راه انجام این پروژه بوده و ارزشهای اطلاعاتی آن پرداخته شود. دو نشست پایانی دومین همایش تاریخ شفاهی درهم تلفیق شد، ناظران علمی این بخش، دکتر شهرامنیا و مهدی ابوالحسنی بودند. محمد حسینی نخستین سخنران این بخش بود که به ارائه مقاله خود پرداخت. او گفت: موضوع مقاله من «کارکرد تاریخ شفاهی در تحقیق اقوام و گروههای گمشده در تاریخ معاصر» است. یکی از این گروهها و طایفهها، طایفه باصری در سمنان (کومش) است که در منابع مکتوب تاریخی نامی از آنان موجود نیست. اما با کمک تاریخ شفاهی که مستلزم روش میدانی است وضعیت و موقعیت طایفه باصری در کومش روشن و نتایج تحقیق به صورت یک کتاب به نام «طایفه باصری در کومش» منتشر گردیده است. در نتیجه تایخ شفاهی. در احیاء ناشناختهها میتواند به ما کمک کند و در دهههای آینده از منابع مهم تاریخ به شمار رود. حسینی در پایان پیشنهاد کرد: برای بهبود وضعیت و جایگاه تاریخ شفاهی و درک اهمیت آن، نشستها وهمایشهای بعدی تاریخ شفاهی در مراکز استان و سایر شهرستانها برگزار شود. رضا حاجآبادی رئیس اداره تنظیم آثار مرکز اسناد ایثارگران نیز مقالة «تاریخ شفاهی جنگ تحمیلی، ضرورتها و فرصتها» را ارائه کرد و گفت: «فرهنگ اقوام و ملل جهان، از فراز و فرودهای مهم حیات سیاسی و اجتماعی آنان شکل گرفته است. بدون شک حماسهها و کامیابیهای هر ملت، همواره مایه مباهات نسلهای آینده بوده و همین حماسهها است که مایه حیات، پویایی و تعالی آن ملت به شمار میرود. مهمترین اطلاعاتی که میتواند انسانها را با نسلهای پیشین آشنا سازد و دانش ارزندهای در خصوص ارزشها، هنجارها و نحوة زندگی فردی و اجتماعی مردم در یک دورة خاص از زمان و تاریخ را روایت کند، میراث فرهنگی برجای مانده از آن جامعه است. نقش روایتهای صورتگرفته توسط شاهدان وقایع بزرگ برای تبیین زوایای مبهم و غیرمکشوف حیات اجتماعی یک ملت برهیچکس پوشیده نیست. تاریخ شفاهی به عنوان یکی از قدیمیترین شیوههای ثبت تاریخ، در بازشناسی و تنویر اندیشه بخشهای مختلف اجتماع به ویژه نسلی که امکان لمس و درک فرهنگ و شرایط ویژه آن دوران را نداشتهاند، از چنان اهمیت روزافزونی برخوردار است که امروزه بخش عمدهای از تلاش و همت مراکز اسنادی و آرشیوی، صرف تولید و ثبت و ضبط عناوین مختلف تاریخ شفاهی میشود. پس از رضا حاجآبادی، رحیم روحبخش، کارشناس مرکز اسناد آموزش و پرورش مقاله خود را تحت عنوان «محورهای عمده سوالات تاریخ شفاهی فرهنگیان» ارائه داد و گفت: «نگارنده در خلال تهیه و تدوین طرح تاریخ شفاهی فرهنگیان، طی بررسی منابع تاریخش شفاهی و مطالعه تعدادی از کتب و مقالات مربوط به خاطرات فرهنگیان و به خصوص دوران فعالیتهای آموزشی آنان اعم از دوره دانشآموزی و دانشجویی و به خصوص دوره معلمی در نظام آموزش و پرورش کشور، طرحی به عنوان «محورهای عمده سوالات طرح تدوین تاریخ شفاهی آموزش و پرورش تهیه نمود، تا برای اجرا مورد استفاده مصاحبهکنندگان طرف قرارداد قرار گیرد. غلامرضا درکتانیان، پژوهشگر تاریخ معاصر ایران آخرین سخنران همایش بود که به تشریح مقالهاش با عنوان «زمینههای وقوع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران» پرداخت: «در این مقاله به بررسی زمینههای وقوع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران براساس مصاحبه با فرماندهان ارشد و نخبگان نظامی که در حوادث آن زمان نقش فعال داشتهاند پرداخته شده است. از عمده مباحثی که در این مقاله بررسی شده، شرایط پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و برهم خوردن توازن قوا از لحاظ نظامی و استراتژیکی در منطقه میباشد. به لحاظ نظامی معمولاً زمانی جنگ بین دو کشور آغاز میشود که توازن قوا بهم خورده باشد و این مسأله در ایران آن زمان اتفاق افتاد. در بررسی نظرات مختلف در این خصوص اینکه رژیم عراق قبل از اقدام به عملیات نظامی و یورش به خاک ایران در صدد بود از طریق ایجاد ناامنی در شهرهای استان خوزستان با ایجاد انفجار در اماکن عمومی و چاههای نفت در بین مردم رعب و ترس ایجاد نموده و وانمود کند که جمهوری اسلامی ایران توان برقراری امنیت در شهرهای استان را ندارد و از لحاظ روانی زمینههای انتزاع قسمتهایی از کشور عزیزمان ایران و الحاق آن به خاک عراق را فراهم آورد. هرچند آنها به خیال خام خود برای این کار برنامهریزی کرده و با استکبار جهانی همسو شده بودند ولی با مقاومت مردم انقلابی ایران به رهبری امام خمینی (ره) نهال نوپای انقلاب و حیثیت کشور در مقابل توطئههای دشمن پاسداری شد و طرحهای استکبار جهانی ناکام ماند. در پایان این همایش دو روزه دکتر مرتضی نورایی، علیرضا کمری و غلامرضا عزیزی در میزگرد پرسش و پاسخ حاضر شدند و ضمن جمعبندی همایش به سؤالات شرکتکنندگان پاسخ دادند. دکتر نورایی گفت: در این همایش چشماندازهای مختلفی مطرح شد و به این نتیجه رسیدیم که دفاع مقدس جوانب متعددی دارد که مغفول مانده و قابل بررسی است. همچنین باید تاریخ شفاهی از طریق مدارس به دانشآموزان آموزش داده شود چرا که پرسشهای آینده و تاریخ آینده مال آنهاست. وی در خصوص خاطره و تاریخ شفاهی نیز اظهار داشت: به نظر من غنیسازی خاطره میشود تاریخ شفاهی. یعنی وقتی مصاحبه، خاطره را بُرش بزند و باز کند، خاطره غنی شده و تبدیل به تاریخ شفاهی میشود. کمری نیز در ادامه چنین گفت: میبایست اندک اندک به سمت طرح مباحث جزئی و دقیق برویم و به مباحث تئوریک یا نظری یا پژوهشی بیشتر پرداخته شود. وی تأکید کرد: بین خاطره و تاریخ شفاهی فاصله است و برای رسیدن از خاطره به تاریخ شفاهی باید یک فرایندی طی شود هم در فهم معنا و گستره خاطره و هم در دلالت تاریخ. بنابراین از خاطره تا تاریخ شفاهی یک سیر مطالعاتی و یک سیر پژوهشی را بایستی در نظر بگیریم. کمری ادامه داد: البته ما در نگرش به تاریخ از موضع تاریخ فرهنگی که در مطالعات تاریخی، حوزه نوپدیدی است، میتوانیم تحول انسان، نگرش انسانی، مفاهیم مترتب بر اندیشه تاریخ انسانی را ترجیحاً خوب ببینیم و این گسترة بسیار وسیعی است که اتفاقاً اسناد و مدارک این موضوع بسیار متنوع است و لازمهاش ورود به بحث سندشناسی است. نکته بعدی اینست که مابین ادبیات و تاریخ خواه ناخواه یک گشتاگشتی داریم. کمااینکه آنچه که هماکنون تحت عنوان خاطره رایج است بیشتر به عالم ادبیات تعلق دارد تا تاریخ. آنچه از خاطره همکنون بیشتر رایج است خوانش ادبی خاطره است. ما اگر بخواهیم به تاریخ شفاهی ورود پیدا کنیم میبایست فضای موجود را که بیشتر غلبهاش روی ادبیات است و البته در جای خودش بسیار مهم و ارزنده است، اندک اندک به سمت حوزههای مطالعاتی تاریخی ببریم تا بتوانیم از این دادهها به عنوان منابع و مدارک برای مطالعات و پژوهشهای تاریخی استفاده کنیم. در پایان عزیزی، دبیر اجرایی همایش به لزوم انسجام و هماهنگی و ارتباط بیشتر مراکز اسنادی و مراکزی که در حوزه تاریخ شفاهی فعالند اشاره کرد و گفت: امروز ارتباط با مراکز مهم تاریخ شفاهی در خارج از کشور و شرکت فعال در همایشهایی که در دنیا برگزار میشود، یک ضرورت است.
نویسنده: طیبه پازوکی
|