هفته نامه تاريخ شفاهي
 



 
          شماره 122    |    19 تير 1392

   


 

تقابل اسناد و خاطرات در قیام مسجد گوهرشاد


مرگ فوزیه، اولین همسر محمدرضا پهلوی


خاطره و بازنمایی در اروپای معاصر


قدرت و دمکراسی: آرای بیشمار تاریخ شفاهی


نکاتی درباره بایگانی تاریخچه خانواده، قسمت اول


چرا حکم صادره به نفع تاریخ شفاهی کالج بوستون، پیروزی نیست؟


«کالک‌های خاکی» پاسخ‌گوی نسل امروز است


گفتگوی منتشر نشده با محمود عباديان: سرم به سنگ خورد


همه شخصيت‎هاي "خونبارش" واقعي بودند


ماجرای چاپ اثری از فصیح با کاغذ باطله‌های روزنامه اطلاعات که 16 هزار تیراژ خورد


 



خاطره و بازنمایی در اروپای معاصر

صفحه نخست شماره 122

نوشتة:سیوبان کاتاگو(Siobhan Kattago)، برلینگتن Burlington ، اَشگِیْت Ashgate ۲۰۱۲

نقد و بررسی به قلم پایوتْر کیسِیْل (Piotr Kisiel)، مجلة H-Memory، مؤسسة دانشگاهی اروپایی، ژوئن ۲۰۱۳، به سفارش کاترین بِیْکِر(Catherine Baker).


تازه‌ترین کتاب سیوبان کاتاگو دربارة حضور گذشته در اروپای معاصر و نقش آن در جوامع مختلف بحث می‌کند. پس از انتشار آثار متعدد دربارة خاطره و تاریخ و مسئولیت تاریخی، این نویسنده با تمرکز عمده بر استونی و آلمان، این دو کشور را به‌عنوان نمایندگان دو نوع روایتِ تاریخی اروپایی در نظر گرفته است.
اثر پیشین کاتاگو، خاطرة مبهم: گذشتة نازی و هویت ملی آلمان(۲۰۰۳)(Ambiguous Memory: The Nazi Past and German National Identity, 2003) ، را به سبب «نمایِ کلّیِ آگاهانه و سودمند» آن ستوده‌اند، اما به علت وجود آشفتگی اصطلاح‌ها و کافی‌نبودن تحلیل‌های اصلی از آن انتقاد کرده‌اند. این کتاب صرفاً بررسیِ نظریِ استمرار گذشته نیست، بلکه متنی است که بر نقش و مسئولیتِ تاریخ عمومی و تنش بین تاریخ و سیاست بسیار متمرکز شده است.

در مقدمه، کاتاگو دربارة این بحث استدلال می‌کند که نوگرایی modernity روش ارتباط مردم با گذشته و نیز چگونگی یادآوری‌شان از گذشته را تغییر داده است. کاتاگو براساس آثارِ نظری پی‌یر نورا (Pierre Nora) و رِیْن‌هارت کاسلِک (Reinhart Koselleck)، و آندریاس هیوسِن (Andreas Huyssen) ـ در میان دیگران ـ  دربارة اتکای به گذشته یا پاس‌داشتن آن به‌عنوان طلسمی در برابر زمانِ ‌حالِ همواره متغییر هشدار می‌دهد. «از آن‌جا که سرعت زندگیِ روزمره بسیار سریع است، ما می‌کوشیم تا به هر باقی‌مانده و تکه‌ای که می‌‌توانیم بیابیم، چنگ بیندازیم. گذشته به موقعیت متزلزل ما در زمان حال اعتبار می‌بخشد (ص۱۰). فصل اول از نظریه فراتر رفته و به معضل رویاروی با گذشته، چه با ‌‌یاد‌آوری آن و چه با فراموش‌کردن آن می‌پردازد. در زمینة دو رویکرد به‌کاررفته در دموکراسی نوین و مشکلات احتمالی آن، نوشته‌های تیموتی گارتِن اَش (Timothy Garton Ash) و هِرمان لوب (Hermann Lübbe) و سوزان سانتَگ (Susan Sontag) به کاتاگو خط‌مشی‌ای برای بحث داده و بنابراین، نویسنده را با این مسئلة دشوار مواجه ‌ساخته است که مردم اروپای معاصر خاطره‌ها یا روایت‌های گوناگون و در نتیجه هویت‌های گوناگونی دارند.

این خاطره‌ها و روایت‌ها براساس خاطرة جنگ جهانی دوم است، اما به روش بسیار متفاوتی به یاد می‌آیند. در حالی‌که ساکنان غرب اروپا جنگ جهانی دوم را با واقعة نسل‌کشی یهودیان به یاد می‌آورند، اروپاییان شرقی مایل هستند به رنجی که رهبران شوروی متحمل شدند، افتخار کنند. با این وجود، روس‌ها مجموعه خاطره‌ها و روایت‌های دیگری دارند: از نظر آن‌ها این جنگ در سال۱۹۴۱ آغاز شد و آن را جنگ کبیر میهنی می‌نامند. این روایت نه فقط بر پیروزی و قهرمانی ارتش سرخ صحه می‌گذارد‌، بلکه همچنین اتحاد پیشین اتحاد جماهیر شوروی با هیتلر و اشغال کشورهای حوزه بالتیک را کم‌اهمیت جلوه می‌دهد.

فصل‌های سوم تا پنجم بر سه موردِ مطالعاتی متمرکز است که مبنای آن آلمان است. نویسنده با ذکر نمونه‌هایی چون چگونه عکاسی باورهای گذشته را شکل می‌دهد، چگونه رمان‌ها و کتاب‌های دانشگاهی بر درک مردم از زمان‌های گذشته اثر می‌گذارند، و در نهایت، چگونه زندگی افراد (مانند استاد ادبیات و افسر پیشین اس.اس، هانس اِرنست اِشنایدر (Hans Ernst Schneider) که زندگی‌اش را در فصلی مجزا بررسی کرده است) ممکن است تاریخ جامعه‌ای کامل را نشان دهد، به طور مفصل موضوعات خاطره و ‌یادآوری و فراموشی را بررسی ‌کرده است.

همان‌طور که این سه فصل به پذیرش گذشته در آلمان می‌پردازد، فصل‌های بعدی بر استونی و مبارزه‌اش با ارواح تاریخ متمرکز است. بررسی بحث‌های مربوط به یادبود جنگ تالین اتحاد جماهیر شوروی، به کاتاگو فرصت ‌داده است تا دربارة نقش بناهای تاریخی در اروپای معاصر و چگونگی به‌کارگیری آن‌ها (به همراه موضوع‌های بنیادی دیگر) توسط گروه‌های مختلف برای القای هویت‌شان مباحثه کند. فصل ششم به گذشته، به کثرت خاطره‌ها و ضرورتِ پذیرش گوناگونی روایت‌های تاریخی برمی‌گردد. در نهایت، انقلاب‌های سال ۱۹۸۹ با الگوی انقلاب و چگونگی بازتاب آن بر روش نوین اندیشیدن دربارة زمان و تاریخ مواجه می‌شوند. کاتاگو انقلاب فرانسه را با سقوط رژیم کمونیستی در اروپای شرقی مقایسه می‌کند تا ببیند آیا می‌توان رویدادهای سال۱۹۸۹ را به‌عنوان «لحظه‌های جادوییِ تازگی بنیادی و گسستگی» شناخت (ص۱۰۹). 

کتابِ خاطره و بازنمایی در اروپای معاصر، شامل مقاله‌هایی است که در حال حاضر در هرجایی منتشر شده‌اند، اما گردآوری همة آن‌ها در کنار هم به خواننده دیدگاه منسجم‌تری دربارة موضوع می‌دهد. این مجموعه مقاله، سهم عمده‌ای در مطالعة خاطرة جمعی و نیز تحلیل نظریِ نقش گذشته و تاریخ در جوامع اروپایی امروزی دارد. کاتاگو تأکید بسیاری بر آسیب ناشی از کنارگذاشتن مشکلات واقعی تاریخ و حفظ آن‌ها فقط در موزه‌ها و بناهای تاریخی و بزرگداشت‌ها دارد. گذشته‌های سرکوب‌شده هویت اجتماعی را تضعیف می‌کنند و منجر به تکرار می‌شوند، اما افراط نیز به همان میزان خطرناک است. تجربة دوبارة رویدادهای گذشته ما را از زندگی برای آینده بازمی‌دارد و در واقع ما را به بردگی می‌کشاند. در حقیقت تاریخ از مسائل سیاسی و اجتماعی معاصر پیش نمی افتد. اظهارات کاتاگو که مسائل تاریخی را با تفکر فلسفیِ فردریش نیچه(Friedrich Nietzsche)، زیگمانت باوْمن(Zygmunt Bauman)، هانا آرندت(Hannah Arendt) و آیزایا برلین(Isaiah Berlin) مرتبط می‌سازد، به‌ویژه با ارزش و جذاب هستند، و کتاب که کیفیت بسیار خوب تحلیل را نشان می‌دهد، دربارة تعداد چشمگیری از اندیشمندان گوناگون بحث می‌کند.

 بنابراین انتظار می‌رود که کاتاگو دربارة ایدة اصلی خاطرة جمعی به بحث بپردازد. گرچه نویسنده به‌درستی به تمام ضعف‌های چنین چارچوبی اشاره می‌کند، دیگر به مقابله با این مسئله و در نتیجه ارائة هرگونه راه‌حل پیشنهادی نمی‌پردازد. در عوض، کاتاگو با ارائة مفهوم پی‌یر نورا از «قلمروهای خاطره» بر نوشته‌های خود صحه می‌گذارد. البته به کارگیری آن به‌عنوان پایه‌ای برای پرسش‌های بیشتر، مشکل‌ساز است، زیرا تعریف اصطلاحات کلیدی را کاملاً ناممکن می‌سازد و به‌علاوه، چگونگی طرزکار «خاطرة جمعی» را شرح نمی‌دهد. از آنجا که خاطره محصول تجربة شخصی و بنابراین امری منحصربه‌فرد برای هرکس است، دشوار است که شرح بدهیم چگونه طیف گسترده‌ای از مردم (گسترده در زمان و مکان) می‌توانند خاطره‌ای یکسان داشته باشند، و نیز آشکار نیست که به‌راستی چه کسی «حامل» چنین خاطره‌ای خواهد بود. خواننده متحیر باقی می‌ماند که چرا نویسنده با وجود انتقادهایی که در ابتدای کتاب دربارة این مسئله ذکر کرده است، به کاربرد اصطلاح «خاطرة جمعی» ادامه می‌دهد. جِرِمی بروک اِستراون (Jeremy Brooke Straughn) که پیش از این دربارة اثر ابتدایی کاتاگو اظهارنظر کرده است، اشاره می‌کند که این پژوهش به‌جای تکیه بر مفهوم ارائه‌شده توسط نورا، از مشارکت بیشتر در بحث‌های فعلی خاطرة جمعی و هویت بهرة فراوانی خواهد برد. همانند بی‌شمار کتاب مشابه در این زمینه، کتاب کاتاگو نیز نمی‌کوشد تا شرح دهد چگونه خاطرة فردی ـ آن‌گونه که در روانشناسی آمده است ـ به خاطرة جمعی مرتبط است. از پیشنهاد دانکن بِل (Duncan Bell) برای جایگزینی اصطلاح «خاطرة جمعی» با «دماغة اسطوره‌ها»  استقبال چندانی نشد، اما برخلاف این کتاب، دست‌کم کوشید تا از عهدة این موضوع برآید. منصفانه نخواهد بود که برای حل چنین مسئلة دشواری از کاتاگو انتظار داشته باشیم، با این حال، برای رویاروی با مسئله خوب خواهد بود، به‌ویژه اینکه این کتاب تلفیقی از مقاله‌هایی است که پیش از این منتشر شده‌اند.

مفهوم دیگری که می‌توان آن را بیشتر بسط داد، «برقراری دموکراسی تاریخ» است که کتاب حافظه و بازنمایی اروپای معاصر توجه بسیاری به آن کرده است (ص۳۰). با این حال، نویسنده وجود ارتباطی واقعی بین برقراری دموکراسی و استقرار نظام عدالت بین‌المللی و خاطره را نه توضیح می‌دهد، نه اثبات می‌کند، همچنین، نفوذی را که برقراری دموکراسی و عدالت بین‌المللی بر خاطره  دارند، شرح نمی‌‌دهد. نکتة بسیار جالبی است و به ‌نظر می‌رسد که علی‌رغم پشتیبانی اندک مقاله‌های موجود ـ اگر پشتیبانی‌ای وجود داشته باشد ـ مورد مطالعاتی خوبی است. علاوه بر این، به نظر می‌رسد که درنظرگرفتن استونی به‌عنوان یگانه نمایندة اروپای شرقی گاهی مسئله‌ساز است، اگر غیرمنصفانه نباشد. در بخشی از کتاب که کاتاگو دربارة خاطرات انقلاب صلح‌آمیزی ‌نوشته است که رژیم‌ کمونیستی را پایان داد، ادعا می‌کند در نهایت آن خاطرات گذشته «زیر فشار مشکلات ضروری‌تر گسست‌های اجتماعی و مسائل کوچک و بی‌تفاوتی سیاسی» از یادها خواهند رفت (ص۱۲۰). با این حال، هر دو جناح راست در مجارستان و لهستان (به‌ترتیب، ویکتور اُربان«Viktor Orban» و یوراسلُوْ کاچینسک«Jarosław Kaczyńsk») الگوی گذارِ نقطة حیاتی افکار سیاسی خود را رد کردند. این مسئله بدان معنا نیست که استونی مورد مطالعاتی خوبی نیست، بلکه برعکس، برای نگارش دربارة اروپای شرقی، انتخاب کشوری متفاوت از میان مجموعه‌ای عادی، انتخابی بسیار بجا و مناسب است. با این وجود، باید تعمیم‌دهی با احتیاط بیشتری صورت بگیرد.

این اظهارنظرها و نقدها در تعارض با باور من نیست که کتاب کاتاگو اهمیت تاریخ و گذشته در اروپای معاصر را به‌خوبی بررسی کرده است. ساختار فشردة آن دید کلی خوبی از موضوع را در اختیار ما می‌گذارد‌ و در نتیجه کتاب کاتاگو نقطة شروع مفیدی برای بررسی موضوع است. زبان شفاف همراه با سبکِ یکدستِ نگارش به فلسفة تاریخی که سیوبان کاتاگو در اختیار مورخان و همچنین افراد علاقه‌مند به این موضوع قرار می‌دهد، می‌افزاید. ماهیت التقاطی مجموعه مقاله‌هایی که در سال‌های اخیر منتشر شده‌اند به این معنی است که بعضی از بخش‌ها برتر از بقیه هستند. اگر فصل سوم نقد و بررسیِ کمی بیشتر و تحلیل کمتری دارد، دیگر فصل‌ها جبران آن را می‌کنند. کتاب کاتاگو اثر آموزشی منسجم و جالبی است، اما بیشتر دربارة کنار هم قراردادن مطالب موجود است تا افزودن مطلبی جدید.


یادداشت‌ها
۱. سیوبان کاتاگو، خاطرة مبهم: گذشتة نازی و هویت ملی آلمان (وِست‌پورت، سی.تی پریگر، ۲۰۰۱)؛ سیوبان کاتاگو، «بزرگداشت آزادی و تصرف: خاطرات جنگ در امتداد جادة ناروا»، مجلة مطالعات بالتیک ۳۹، شمارة ۴، ۲۰۰۸، ص ۴۳۱-۴۴۹؛ سیوبان کاتاگو، «پذیرش مخالفت با میراث تاریخ اخیر: خاطره، کثرت‌گرایی و اروپا پس از سال ۱۹۸۹»، مجلة اروپایی نظریة اجتماعی۱۲، شمارة ۳، ۲۰۰۹، ص ۳۹-۳۷۵.


Siobhan Kattago, _Ambiguous Memory: The Nazi Past and German National Identity_ (Westport, CT.: Praeger, 2001); Siobhan Kattago, “Commemorating Liberation and Occupation: War Memorials Along the Road to Narva,” _Journal of Baltic Studies_ 39, no. 4 (2008): 431-449; Siobhan Kattago, “Agreeing to Disagree on the Legacies of Recent History: Memory, Pluralism and Europe after 1989,” _European Journal of Social Theory_ 12, no. 3 (2009): 375-395.


۲. راینر شولتز(Rainer Schulze)، «نقد مقاله: خاطره در تاریخ آلمان: صداهای گسسته یا صداهایی معنادار از گذشته؟» در موضوع خاص «خاطرة جمعی»، مجلة معاصر۳۹، شمارة۴، ۲۰۰۴، ص ۶۳۷-۶۴۸؛ بیورْن کِروندُرفِر(Bjorn Krondorfer)، «بررسی»، مطالعه و بررسی هولوکاست و نسل‌کشی۳۹، شمارة ۱، ۲۰۰۳، ص ۱۷۰-۱۷۷،۱۷۶.


Rainer Schulze, “Review Article: Memory in German History: Fragmented Noises or Meaningful Voices of the Past?,” in “Collective Memory,” special issue, _Journal of Contemporary History_ 39, no. 4 (2004): 637-648; 639; Björn Krondorfer, “Review,” _Holocaust and Genocide Studies_ 17, no. 1 (2003): 170-177; 176.


۳. جِرِمی بروک استراون، «نقد و بررسی کتابِ خاطرة مبهم: گذشتة نازی و هویت ملی آلمان»، مجلة امریکایی جامعه‌شناسی ۱۰۷، شمارة۳، ۲۰۰۲، ص ۱۶۳۱-۱۶۳۲.


Jeremy Brooke Straughn, “Book Reviews—_Ambiguous Memory: The Nazi Past and German National Identity_,” _American Journal of Sociology_ 107, no. 3 (2002): 1631-1632; 1631.


۴. دانکن بِل: «دماغة اسطوره‌ها: خاطره و اسطوره‌شناسی و هویت ملی» مجلة انگلیسی جامعه‌شناسی، شمارة ۵۴، ۲۰۰۳، ص ۶۳-۸۱؛ ۷۶.
Duncan Bell, “Myths capes: Memory, Mythology, and National Identity,” _British Journal of Sociology_ 54 (2003): 63-81; 76.
نقل از: پایوتْر کیسِیْل، نقد و بررسی کتاب سیوبان کاتاگو، خاطره و بازنمایی در اروپای معاصر، انتشاراتH-Memory، مجلة نقد و بررسی H-Net، ژوئن ۲۰۱۳.


Citation: Piotr Kisiel. Review of Kattago, Siobhan, _Memory and Representation in Contemporary Europe_. H-Memory, H-Net Reviews. June, 2013. URL: https://www.h-net.org/reviews/showrev.php?id=36613

ترجمه: زهرا حسینیان

منبع: h-net.org


 
  
نام

پست الكترونيك
نظر شما
کد امنیتی

 

 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.