هفته نامه تاريخ شفاهي
 



 
          شماره 148    |    16 بهمن 1392

   


 



درگذشت ناصر ميناچی؛ نخستین وزير فرهنگ و ارشاد

صفحه نخست شماره 148

با «حسینیه ارشاد» زیست ...

ناصر ميناچی متولد سال 1310 در تهران و تحصيل‌کرده رشته حقوق، از ياران و همراهان علی شريعتی و از مؤسسان حسينيه ارشاد بود. میناچی پس از انقلاب در سال 1357 و با تشکيل دولت موقت، در کابينه مهدی بازرگان سمت «وزارت تبليغات و جهانگردی» را عهده‌دار بود که به خاطر تعلق خاطرش به نام حسينیه ارشاد، نام اين وزارت‌خانه را به وزارت «ارشاد ملی» تغيير داد. میناچی خود در این زمینه می‌گوید: «نمی‌توانم بگویم علاقه به حسینیه ارشاد و همین نام ارشاد در این انتخاب بی‌تأثیر بوده است. خب من از اول به این نام علاقه داشتم. آن موقع هم فکر می‌کردم این نام برازنده وزارتخانه هست».(1) وی سال‌های طولانی مدیریت این نهاد مذهبی را بر عهده داشت. وی حقوقدان و از جمله تهیه‏کنندگان پیش‌نویس قانون اساسی جمهوری اسلامی در اوایل انقلاب بود و تا زمان نخست‏وزیری محمدعلی رجایی به عنوان وزیر بر سر کار بود.

  وی یکی از سه بنیانگذار حسینیه ارشاد در سال 1343 است. میناچی از دوستان بازرگان بود و با روابط نزدیکی که با نهضت آزادی ایران داشت، نقش مهمی در عینیت یافتن ارشاد ایفا کرد. میناچی که مدیر باهوشی بود و ارتباط تنگاتنگی با بازار داشت، اساسنامه و آئین‏نامه ارشاد را که در آن از ارشاد به عنوان یک مؤسسه آموزشی و تحقیقاتی خیریه مذهبی یاد شده بود، تهیه و تکمیل نمود. میناچی به یاد می‌آورد: «من با دقت در روح وقفنامه‌ی حاج حسن آقای ملک خراسانی، که به نحوی تنظیم شده بود که حتی رضاشاه هم نتوانست اوقاف ملک را غصب کند، سعی کردم اساسنامه‌ای برای ارشاد بنویسم که هیچ حکومت، فرد یا سازمانی نتواند به آن دست اندازی کند. میناچی به عنوان مسئول امور اداری ارشاد، سرگرم رفع و رجوع مشکلات پیچیده و روزمره‌ای بود که در مراحل مختلف شکل‌گیری مؤسسه پیش می‌آمد. در هر صورت، اعتمادی که همایون به وی داشت از دشواری کارها می‌کاست. با این که او نیز از لحاظ مالی در مخارج ارشاد سهمی داشت، اما سهم وی در مقایسه با سهم همایون ناچیز بود.(2)

بی‌شک درخشان‌ترین دوران حسینیه ‌ارشاد سخنرانی‌های تاثیرگذار دکتر علی شریعتی در دهه چهل تا زمان تعطیلی فعالیت‌های آن در سال 1351 توسط ساواک است. اگر نقش تاثیرگزار حسینیه ارشاد در تحولات اجتماعی ایران در پایان دهه‌ چهل و ابتدای دهه‌ پنجاه با نام دکتر علی شریعتی، برجسته‌ترین و مشهورترین سخنران این مؤسسه دینی ـ فرهنگی پیوند خورده، نام میناچی نیز با ماجراهای ارشاد و حکایت‌های شریعتی گره خورده است. به گفته میناچی: «اولین بار سال 1346 بود که در سخنرانی محل موقت حسینیه، پدر دکتر شریعتی مرحوم استاد شریعتی سخنرانی می‌کرد و آنجا من را به دکتر شریعتی معرفی کردند. بعد از آن جلسه، در حدود نیم ساعت با هم صحبت کردیم و هر دو همدیگر را کاملاً درک کردیم و پیمان بستیم که راه جذب و جلب جوانانی را که سرگردان شدند، بیابیم». نام دكتر ميناچی با حسينيه ارشاد، و نام ارشاد با شادروان دكتر شريعتی گره خورده است، اگر شريعتی شريعتی شد و شرايطی فراهم شد تا بدرخشد، بی‌شک مدیریت دكتر ميناچی در حسینیه ارشاد نقش بسزایی داشت.

در دوران فعالیت «دکتر علی شریعتی» این مؤسسه مملو از جمعیت می‌شد. این مکان مقدس نیاز به تنظیمات و تدارکات داشت، اگر دکتر شریعتی سخنران شناخته‌شده این مکان بود و محمد همایون عمر خود را صرف ساخت این مکان کرد، اما می‌توان گفت که بدون همکاری ناصر میناچی این کار به نتیجه نمی‌رسید. دکتر میناچی به‌همراه دکتر علی‌آبادی، دو شخصیت حقوقدانی بودند که جزو شورای حسینیه ارشاد بودند و همراه دکتر شریعتی فعالیت می‌کردند.(3)

هرچند ارشاد به همت همایون و میناچی و جمعی دیگر تأسیس شده بود، اما شهرتش وامدار سخنرانی جوان و پرشوری بنام شریعتی بود. میناچی این ایام را چنین توضیح می‌دهد: «ما در حدود چهار هزار کارت ورودی چاپ کردیم و با عکس و نام و نشان از دانشجویان و جوانان و حتی طلاب که از قم یا شهرستان‌ها می‌آمدند، نام‌نویسی می‌کردیم. دکتر شریعتی درس تاریخ ادیان می‌داد و بعد هم اسلام‌شناسی».

در بعضی از منابع به اختلافات میان شهید مطهری و میانچی اشاره شده است: «اختلافات میان مطهری و میناچی در سال 1349 آغاز شد. میناچی که به عنوان مدیر برنامه‌های ارشاد انتخاب شده بود، عملاً همه اختیارات و از جمله انتخاب سخنران و تصمیم‌گیری‌های نهایی در مورد مسائل مربوط به نشر و چاپ را در دست داشت. به این ترتیب مطهری فاقد هرگونه قدرت واقعی در اداره امور ارشاد بود».(4)

بی‌شک تعطیلی ارشاد یکی از مهم‌ترین رویدادهای این دوره است. 19 آبان 1351 شریعتی آخرین سخنرانی خود را در ارشاد انجام می‌دهد. دو روز بعد شهربانی به میناچی اطلاع داد که حکم تعطیلی ارشاد را دریافت کرده است. به گفته میناچی، رژیم می‌دانست که حاصل این کار رویارویی با دانشجویان خواهد بود و این رویارویی بهانه دیگری برای دستگیری سران ارشاد به جرم اقدام علیه امنیت کشور به وجود می‌آورد. در روز جمعه 26 آبان در ورودی ارشاد مسدود شد و ساختمان آن به محاصره پلیس درآمد. دانشجویانی که برای حضور در برنامه‌های ارشاد به آنجا آمده بودند به محض دیدن نیروهای پلیس به اهمیت ماجرا پی‌بردند. یک روز بعد و پس از بازگشت میناچی از سفر به تنکابن منزل خود را در محاصره پلیس یافت. او تا روز بعد منتظر ماند و مستقیماً به نزد معاون ثابتی در ساواک رفت. مقامات امنیتی وی را به مدت سه روز در بازداشت نگه داشتند و به او اطلاع دادند که ارشاد چون به مکانی برای اقدامات خرابکارانه مجاهدین بدل شده بود، تعطیل شد. گویا در آن زمان ساواک بابت دو مساله نگران بود. ثابتی از میناچی تضمین گرفت که شریعتی‌ها دیگر در ارشاد سخنرانی نکنند. میانچی به یاد می‌آورد که ثابتی به او گفته بود: «شریعتی چون دانشجویان را تحریک می‌کند از سخنرانی منع شده است».(5)

در مدت دو ماه و نیم پنهان شدن شریعتی در سال 1352، محمدتقی شریعتی، پدر دکتر شریعتی از سوی ساواک گروگان گرفته شد و در فاصله هفتاد روزه دستگیری پدرش، وی دائماً از مخفیگاهی به مخفیگاه دیگر می‌رفت و در عین حال با یکی از اصلی‌ترین مشاورش یعنی میناچی در تماس دائم بود. میانچی به این نتیجه رسیده بود که محمدتقی شریعتی در حکم یک گروگان است و تا زمان دستگیری علی، در زندان خواهد ماند. اوایل مهرماه شریعتی تصمیم می‌گیرد برای رهایی پدرش خود را معرفی کند. آخرین توصیه‌های میناچی به شریعتی (قبل از رفتن به ساواک) این بود که «برخلاف عادت مألوف خود به هیچ وجه نگوید که جامعه نیازمند تغییر است».(6)

میناچی بعدتر، همچون شریعتی، بازداشت شد. فعالان دیروز حسینیه ارشاد ساکنان سلول‌های «کمیته مشترک ضدخرابکاری» شدند. شریعتی پس از آزادی، مهاجرت کرد. اما میناچی در داخل کشور به فعالیت‌های سیاسی خود ادامه داد.

در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی، میناچی به همراه مهدی بازرگان در مهر 1357 برای دیدار با امام خمینی(ره) عازم پاریس می‌شود. محمدمهدی جعفری در کتاب خاطراتش علت همسفر بودن میانچی را در این سفر به نقل از بازرگان چنین توضیح داده است: «من مخصوصاً می‌خواهم میناچی را ببرم، چون با آیت‌الله شریعتمداری در ارتباط است. شاید التیامی بین آیت‌الله شریعتمداری و امام برقرار شود».(7)

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، میناچی از مهم‌ترین افرادی بود که در طول سه دهه گذشته،‌ از علی شریعتی در برابر اتهاماتی نظیر ارتباط او با ساواک به دفاع از علی شریعتی پرداخت. میناچی در سال 1386 در سمینار «شریعتی؛ دیروز، امروز، فردا» به آخرین شب زندگی علی شریعتی اشاره کرده و اظهار داشته بود: «آن شب در اتاق کوچک زیر شیروانی با هم نشسته بودیم و از محنت‌‏ها و غم‌‏های یکدیگر با هم گفت‌‏وگو می‌‏کردیم. این گفت‌‏وگو به قدری دردناک بود که من و مرحوم شریعتی با هم اشک می‌‏ریختیم».(8) میناچی جریان مهاجرت دکتر به اروپا و بی‌اطلاعی ساواک و حرکت دکتر درکشورها و شهرهای مختلف اروپا را به تفصیل و مستند در کتاب «تاریخچه حسینه ارشاد» آورده است.(9)

در «اسناد» کشف شده از سوی دانشجویان پیرو خط امام پس از اشغال سفارت آمریکا در تهران، در مواردی از میناچی نام برده ‌شده است. در یکی از اسناد که وزیر ارشاد وقت را مورد اشاره قرار داده بود، آمده است: «میناچی‌ با حالت‌ خیلی‌ دوستانه‌ و گرم‌ جواب‌ داد که‌ کابینه‌ بازرگان‌ (دولت ‌آیت‌الله‌) مایل‌ به‌ ادامه‌ همکاری‌ و روابط‌ با آمریکا است. او از کاردار (سفارت) اجازه‌ خواست‌ که‌ ترتیب‌ یک‌ ملاقات‌ با بازرگان‌ و در آینده‌ با (امام) خمینی(ره)‌ را بدهد». او‌ در همین‌ سند، به انتقاد از عملکرد دادگاه‌های‌ انقلاب‌ می‌پردازد و ابراز امیدواری می‌کند که‌ دادگاه‌های‌ انقلاب‌ تعطیل شوند. میناچی و همفکران او اسناد منتشره سفارت آمریکا را گزینشی می‌دانند.

حسینیه ارشاد برای سال‌ها مهم‌ترین پایگاه بخشی از روشنفکران دینی باقی ماند. نقش دکتر میناچی در این میان قابل انکار نیست. او برای سال‌ها ارشاد را به‌مثابه‌ مهم‌ترین تریبون بخشی از روشنفکران دینی حفظ کرد. وی پس از انقلاب از جمله مهم‌ترین مدافعان علی شریعتی بود. میناچی در برابر اتهام‌های گوناگونی که متوجه یار دیروزش شد، به منتقدان و مخالفان پاسخ می‌داد. او خاطرات خود را تدوین و منتشر می‌کرد و مستندات خود را در مورد حقایقی که به اعتقاد او تحریف می‌شد، تکثیر می‌کرد. میناچی در حسینیه ارشاد سخنرانی و مراسم و کلاس برگزار می‌کرد. او تلاش بسیاری برای دور نگاه‌داشتن حسینیه ارشاد از جهت‌گیری‌ها و جنجال‌های سیاسی داشت. وی طرح گسترش کتابخانه ارشاد را دنبال می‌کرد.


وی پس از انقلاب نیز تلاش می‌کرد با حضور گروهی از روشنفکران دینی چراغ این نهاد مذهبی را زنده نگاه دارد. پس از انقلاب، حسینیه در شب‌های احیای ماه رمضان و ایام تولد و وفات پیامبر(ص) و ائمه(ع) و ایام عزاداری سیدالشهداء(ع) مراسم‌هایی را برگزار می‌کرد. کلاس‌های دروس عمومی حسینیه در حوزه‌های معارف اسلامی، عرفان و ادبیات بیش از سه دهه برگزار شد. حسینیه ارشاد شاهد نیم قرن فعالیت با مدیریت ناصر میناچی است. میناچی در سخنرانی‌های عمومی حسینیه در ردیف نخست می‌نشست و مباحث فرهنگی را دنبال می‌کرد. از میناچی کتابی با عنوان «تاریخچه حسینیه ارشاد: مجموعه مصاحبه‌ها، دفاعیات و خاطرات ناصر میناچی» از سوی حسینیه ارشاد انتشار یافته است. دکتر ناصر میناچی (1392-1310) در سن هشتاد و دو سالگی در روز شنبه 5 بهمن 1392 در تهران دار فانی را وداع گفت و علی‌رغم وصیت ‌خود، به جای حسینیه ارشاد، در آرامستان علی ابن جعفر قم به خاک سپرده شد.



1- «گفتگویی منتشرنشده با ناصر میناچی»، ایسنا 8/11/92.
2- مسلمانی در ناکجاآباد، علی رهنما، گام‌نو، چاپ چهارم، 1385،ص 326.
3- یادگار ماندگار، غلامعباس توسلی، مرکز دائر‌ه‌المعارف بزرگ اسلامی،6/11/1392.
4- سرگذشت‌های ویژه از زندگی استاد شهید مطهری، جلد1، تهران، نشر ذکر، 1370، ص 65. (برای آگاهی بیشتر مراجعه کنید به کتاب مسلمانی در ناکجا آباد، علی رهنما، گام نو).
5- مسلمانی در ناکجا آباد، ص 461-462.
6- همان، ص 468.
7- همگام با آزادی، خاطرات شفاهی دکتر سید محمد مهدی جعفری، تدوین سیدقاسم یا حسینی، جلد دوم، انتشارات صحیفه خرد، 1389، صفحه 416.
8- «خاطرات ناصر میناچی از آخرین دیدار با شریعتی»، خبرگزاری کار ایران، http://drshariati.org/show.asp?ID=40&q.
9- همگام با آزادی، همان، ص231.

محمود فاضلی



 
  
نام

پست الكترونيك
نظر شما
کد امنیتی

 

 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.