هفته نامه تاريخ شفاهي
 



 
          شماره 198    |    20 اسفند 1393

   


 



طرح تاریخ شفاهی پارک طبیعی کلیولند و خاطرات گرانبها

صفحه نخست شماره 198

کلیولند، اوهایو- لیندا سکوراLinda Sekura زندگی‏اش را با نمودار حلقه‏های رشد زندگی درختان پارک طبیعی کلیولند می سنجد.
روایت‏های شخصی او بخشی از طرح تاریخ شفاهی «پارک‏ شما، روایت‏ شما» خواهد بود.
فاستر براون Foster Brown، مفسر تاریخ و طبیعت شناس پارک طبیعی، امیدوار است بتواند حداقل 150 خاطره را در این رابطه جمع‏آوری کند.
این خاطرات هم در سازمان پارک‏ها و هم در سازمان دانشگاه دولتی کلیولند برای صدمین سالگرد این پارک طبیعی در سال 2017 بایگانی خواهد شد.
سکورا نود و یکمین شخصی بود که روایت‏هایش را روز یک شنبه در مرکز طبیعی برکسویل Brecksville  برای این مجموعه در میان گذاشت.

  
او از پیوند و علاقه خاصش به پارک‏های امرالد نکلسEmerald Necklace [ پارک‏های زنجیره‏ای در بوستون، ماساچوست و بروکلین] گفت که از زمان تولدش آغاز شده بود.
لیندا به براون گفت: «سال 1954 که من به دنیا آمدم خانواده‏ام مرا با ماشین از راه پارک طبیعی به خانه بردند.» بعدها مادرش روزی به او گفته بود که راه ماشین رو در گذرگاه‏های سرپوشیده با برگ‏های زیبا پوشیده شده است.
او می‏گوید: «من یاد ندارم که روزی به این پارک نیامده باشم. او با اشاره به این که در منطقه کویاهوگا Cuyahoga اگر شما نزدیک پارک نباشید جایی برای رفتن ندارید گفت: «پارک آرام‏ترین و راحت‏ترین جایی بود که من برای رفتن سراغ داشتم.
به گفته او این پارک چیزی بیش از یک مقصد برای او بودند؛ مکانی بود برای «حل مشکلات زندگی»، جایی برای «دویدن همراه با دوستان و پیاده روی در راه‏های باریک و نیز کاوش طبیعت».
او زمین‏شناسی را در منطقه حفاظت شده رودخانه راکی Rocky آموخت و از پیاده روی‏های همراه با راهنما که طبیعت شناسان سازمان پارک‏ اداره آن را برعهده داشتند، لذت برد.

 

لیندا سکورا روز 5 شنبه 17 ژانویه 2015، به عنوان بخشی از تاریخ شفاهی پارک طبیعی کلیولند «پارک شما، روایت شما» نام دارد از پارک طبیعی کلیولند و اهمیتی که این پارک طبیعی برای او دارد می گوید. (عکس از جیمز اوینگر James Ewinger، روزنامه پلین دیلرThe Plain Dealer)


سکورا که حسابداری رسمی و خبره است بیشتر دوران بزرگسالی خود را در اداره گذرانده و این پارک‏ مأمن و پناهگاه او بوده است.
برنامه آموزشی پارک طبیعی فرصتی را به او داد تا پرندگان را گرد هم آورد، پروانه‏های مونارک Monarch را برچسب بزند و با طبیعت شناسان شبانه برای دیدن سمندرهایی برود که در آن سوی جاده برای جفت گیری رژه می‏رفتند.
سال 1996، روزی پیاده روی در منطقه حفاظت شده هینکلی Hinckleyمسیر زندگی او را تغییر داد.
 

فاستر براون مفسر تاریخ پارک طبیعی کلیولند روز شنبه به عنوان بخشی از طرح تاریخ شفاهی «پارک‏ شما، روایت‏ شما» با لیندا سکورا مصاحبه می‏کند. (عکس از جیمز اوینگر، روزنامه پلین دیلر)

لیندا به یاد می آورد: «طبیعت شناسی که راهنمای گردش بود برای پیدا کردن گل‏های کم دوام بهاری زیر برف‏ها را جستجو می‏کرد.»
این کار الهامبخش او شد تا داوطلبانه کارشناسی ارشدش را با همراهی پارک طبیعی در رشته علوم محیط زیست بگیرد.
پایان نامه او بر اساس فهرستی بود که از چوب درختان بلوط در پارک برداشته بود. در حال حاضر او بر روی موضوع «تزیین» در زیست شناسی کار می‏کند.
لیندا در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود به براون گفت: «من یک حسابدار خبره هستم اما دیگر هرگز به اداره باز نخواهم گشت.» و سپس به او گفت: «روز شنبه که برای مصاحبه می‏آمدم سر راهم بچه‏هایی را دیدم که از درخت خمیده چنار در منطقه حفاظت شده برسکویل بالا می رفتند. دیدن این صحنه مرا را به یاد دوران کودکی خودم انداخت که از این درخت بالا می‏رفتم.
براون به او گفت که مردم، 100 سال بعد می‏توانند به روایت‏های ضبط شده او گوش دهند و سپس از او پرسید چه پیغامی برای مردم دارد؟ لیندا پاسخ داد: «این که همیشه از این منطقه محافظت کنند.»


ریچارد ریزینگ Richard Reising 80 ساله از ارتفاعات برادویو Broadview نیز روایت‏هایش را با براون در میان گذاشت. او پنجره جدیدی را به روی تاریخچه سازمان پارک علی‏الخصوص منطقه حفاظت شده برسکویل باز کرد.
دایی او، ادوارد مک آرتور Edward MacArthur، سال‏ها در دبیرستان ارتفاعات گارفیلد Garfield  زیست‏شناسی تدریس کرده است. او در تابستان مدیریت مرکز طبیعت برسکویل را بر عهده داشت. این این مرکز زمانی که در سال 1939 بر اساس طرح مدیریت مشاغل فدرال ساخته شد، موزه تریل ساید Trailside  نام گرفت. ریچارد می‏گوید که در تابستان سال 1950 برای دایی اش در موزه کار کرده و 25 دلار هم درآورده است.
او گفت که موزه در آن زمان حیوانات زنده داشت و یکی از کارهای من تمیز کردن قفس‏ها بود. در آن زمان موزه دو بچه راکون داشت که فقط می‏توانستیم یکی از آنها را نگه داریم و دیگری را نه! او در ادامه گفت: «در این موزه کلاغی نیز بود که آن را درون قفس گذاشته بودند و من روزی متوجه شدم که این کلاغ در قفسش نیست پس دنبال آن گشتم و آن را گرفتم و دوباره به داخل قفس انداختم.»

 

ریچارد ریزینگ که ساکن ارتفاعات برادویو است به طرح تاریخ شفاهی پارک‏ کلیولند، عمقی تاریخی بخشیده است. با ریچارد در مرکز طبیعت منطقه حفاظت شده برسکویل واقع در پارک کلیولند مصاحبه شد. او در سال 1950 در 16 سالگی در آنجا کار می‏کرده است. (عکس از جیمز اوینگر، روزنامه پلین دیلر)

 

او با خنده می‏گوید: «من برای دایی ام ماجرای فرار کلاغ را گفتم و او گفت: اوه! نه! من به آن اجازه می‏دهم هر شب برود و او پرواز کنان رفته و سپس به لانه اش باز می‏گردد. آن زمان بود که من متوجه شدم ضرورتی نداشته که به دنبال آن کلاغ بروم.»
به گفته او بزرگترین و تنها تغییری که او در پارک متوجه آن شده مربوط به سیستم راه‏هاست که نسبت به زمان کودکی او گسترده‏تر شده‏اند.
او در ادامه گفت: «مرکز طبیعت نیز اکنون متفاوت از موزه‏ای است که او می‏شناخته چرا که نمایش در این موزه تخصصی‏تر شده است. او همچنین سیستم پارک‏ها را نمونه و الگو می‏داند زیرا به گفته او دیگر مکان‏ها قابل مقایسه با آنچه ما داریم نیستند.
نصیحت او به مردم 100 سال بعد خیلی شبیه به نصیحت لیندا سکورا بود: «پارک‏های خود را حفظ کنید، منابع طبیعی خودتان را حفظ کنید. اجازه ندهید پارک‏هایی نظیر این پارک، پارکینگ و یا سی وی اس مارکت [فروشگاه زنجیره ای] شوند.
براون از اوایل سال گذشته در حال جمع‏آوری روایت‏های شخصی افراد بوده است. او گفت که در هر جایی مصاحبه می‏گیرد و تعدادی مصاحبه نیز قرار است در مرکز علوم و طبیعت دریاچه اری Erie واقع در منطقه حفاظت شده هانتینگتون Huntington در روستای بیBay گرفته شود.


جیمز اوینگر
James Ewinger
ترجمه: فرحناز پازوکی

منبع: کلیولند


 
  
نام

پست الكترونيك
نظر شما
کد امنیتی

 

 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.