| |
|
جستجو
|
 واکاوی مرز خیال و حقیقت در خاطرهنگاری؛ از ناکجاآباد تا آرمانشهردر هر جامعهای، گذشته تنها در اسناد و وقایع نیست، بلکه در حافظهها، روایتها و خیال جمعی مردم استمرار مییابد. آنچه به نام «خاطره» یا «تاریخ شفاهی» ثبت میشود، اغلب آمیزهای از واقعیت و بازآفرینی ذهنی است. این مقاله با تکیه بر مفهوم خیال در فلسفۀ تاریخ و نظریۀ حافظه، نسبت میان واقعیت تاریخی و بازنمایی خیالی را با استفاده از روش تحلیلی – توصیفی بررسی میکند.

 رونمایی کتاب «تاریخ شفاهی؛ چیستی و چرایی»-2گزارش دوم و پایانیجعفرگلشن روغنی، در ادامه، با اشاره به فعالیتهای حمید قزوینی در حوزه تاریخ شفاهی لبنان، از او خواست تا از تفاوتهای مصاحبه تاریخ شفاهی در کشورهای عربی و ایران بگوید. او گفت: «تفاوت این دو بسیار است. تفاوتهای فرهنگی- اجتماعی در کیفیت مصاحبه، تأثیرگذار است. منتها در ایران، به برکت همین کارهای حوزه تاریخ شفاهی که در طول30 سال گذشته منتشر شده، مسأله خاطره گرفتن و مصاحبه تاریخ شفاهی برای بسیاری از صاحبان خاطره در ایران جا افتاده و حل شده است.

 پاسخ کارشناسان به سؤالات تاریخ شفاهی100 سؤال/4اقبال عمومی به تاریخ شفاهی از آن روست که این شیوه، چهرهای انسانی و زنده از گذشته ارائه میدهد. برخلاف متون رسمی، تاریخ شفاهی احساسات، تجربههای شخصی و نگاه کنشگران را ثبت میکند و واقعیت را از زبان شاهدان عینی بازمیگوید. این روش با بازسازی حافظه جمعی، فاصله مردم با تاریخ را از میان برمیدارد و در جوامعی با اسناد ناقص یا تحریفشده، امکان کشف بخشهای پنهان تاریخ را فراهم میسازد.

 خاطرات احمد حائریاحمد حائری، فیلمبردار گروه روایت فتح، مهمان دویستوهفتادوهشتمین برنامه شب خاطره (فروردین 1396) بود. او درباره شهید مرتضی آوینی و گروه روایت فتح خاطره گفت. حائری گفت: «بعد از انقلاب، وقتی مجموعه جهاد شکل گرفت، تعدادی از دوستان که تفکر انقلابی داشتند، گروه تلویزیونی جهاد سازندگی را تشکیل دادند.

وقتي براي ما مينويسيد...
وقتي براي هفتهنامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مينويسيد، دوست داريم نکتههايي را در نظر بگيريد.
اين هفتهنامه نوشتهها و دانستههاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطرهگويي، خاطرهنگاري، يادداشتنويسي روزانه، سفرنامهنويسي، وقايعنگاري، روزشمار نويسي و... نشان ميدهد. حتي براي زيرشاخههاي رشته تاريخ هم جا باز کردهايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارشها، مصاحبهها، مقالهها، يادداشتها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميلتان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقالهها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دستمان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اينباره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دلمان ميخواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفتهنامه، با نوشتههاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلممان از دايره اخلاق بيرون برود.
|
|
  شانههای زخمی خاکریز - 22
جزر و مد رودخانه خیلی بود. قرار بود با دو قایق برویم، اما مسئول قایقها، یک قایق در اختیارمان گذاشت و گفت: «فعلاً با این سریع بروید که مه در حال شروع شدن است، قایق بعدی را بعد از جزر و مد بعدی میفرستیم.» من، حاج ممقانی، حاج مرتجی، دستبانزاده و مسعود حسینی، به طرف دیگر اروند رفتیم. توی قایق روی آب بچهها را میدیدم که ذکر میگفتند. حاج ممقانی صلوات میفرستاد. مرتجی آیتالکرسی میخواند. هنوز قدم در ساحل نگذاشته بودیم که 10 اسیر آوردند. بعد هم کامیونهای غنیمتی از راه رسیدند. بچهها نصف فاو را گرفته بودند. بچهها کامیونهای غنیمتی را میآوردند لب ساحل و مهماتی را که قایقها از طرف دیگر میآوردند، بار میکردند. همه بیوقفه کار میکردند. در عرض پنج دقیقه کامیون پر از مهمات میشد و کامیون دیگری جلو میآمد. ما هم شروع کردیم به کمک درمحل مهمات.
 
| |
© تمامی حقوق برای سایت تاریخ شفاهی محفوظ می باشد.
|